وایکینگ‌ها در افق: روند ظهور فقر و ثروت در جهان امروز


نویسنده کتاب: نوید سهامی

نوید سهامی در ابتدای کتابش از دغدغه خود سخن گفته است که به دنبال پرسش‌های فراوانی درباره چرایی فقر و تنگدستی انسان‌ها و اجتماعات انسانی و کشورها این کتاب را به رشته تحریر درآورده است. همچنین وی به دنبال پاسخ صریحی این سؤال بوده که چگونه می‌توان از فقر فاصله گرفت. به بیان نویسنده حاصل این کتاب، نتایج تلخ و خشن بود که با باورهای خودش فاصله داشته اما با واقعیت عینی جهان کاملاً منطبق بوده است. کتاب در چهار فصل و یک پیوست در ۱۸۴ صفحه نوشته شده است.

فصل اول با عنوان «فقر پایدار» به تشریح وضعیت فقر و ثروت در جهان و فاصله بین کشورهای فقیر و غنی می‌پردازد. در این فصل نویسنده عوامل تولید ثروت شامل سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، منابع طبیعی، دانش فناوری و نیروی کار را تشریح کرده و سپس آمارهای جهانی هر یک از این شاخص‌ها را نشان می‌دهد. در نهایت نویسنده از این مبحث چنین نتیجه می‌گیرد که کشورهای در حال توسعه در حال تلاش برای تولید بیشتر و بهتر هستند تا فاصله‌شان با کشورهای توسعه یافته کمتر شود اما همواره شکست خورده‌اند.

فصل دوم تحت عنوان «نابرده گنج، گنج میسر نمی‌شود» با فرمول‌ها و داده‌ها این ادعا را بیان می‌کند که بیش از آن که برای رسیدن به گنج باید رنج برد، می‌بایست گنج داشت. هر کشوری نیز برای پول درآوردن باید پول داشته باشد و این همان اصل آشنا در زندگی همه ما است ولی در مقیاس پیچیده‌تر.

فصل سوم با عنوان «از آسمان زر نباریده به سرش» به ریشه‌های جهش اقتصادی و ایجاد فاصله بین ثروت کشورهای غربی و دیگر کشورها می‌پردازد. نویسنده در این فصل دو دوره تاریخی اروپا را که منجر به ایجاد ساختار سیاسی و اجتماعی شد معرفی می‌کند: عصر روم و عصر وایکینگ. در انتهای این فصل چنین نتیجه گرفته شده است که غرب با غارت منابع اقتصادی و چرخه تولید دیگران، سرمایه لازم برای چرخه تولید خود را فراهم آورد.

فصل چهارم با عنوان «در برابر غرب» به این سؤال پرداخته شده است که آیا برای یک کشور فقیر راهی برای ثروتمند شدن وجود دارد و آن راه چگونه است. نویسنده با ادله‌ی خود بیان می‌کند که کشورهای در حال توسعه نمی‌توانند موجودیت و رابطه با غرب را در نظر نگیرند و به تنهایی پیشرفت کنند، در نتیجه دو راه برای تعامل با غرب وجود دارد: همراهی یا رویارویی و راه سوم و میانه‌ای وجود ندارد.

نویسنده در کلام آخر خود می‌نویسد: کشورهای فقیر دنیا، فقیرند چون غرب دیرزمانی است انحصار تجاری، صنعتی و فنی خود را که در زیر انواع تهدیدها، جنگ‌ها و کشتارها به دست آورده است به دنیا تحمیل می‌کند و در زیر سایه این انحصار خشن، رشد و توسعه کشورهای فقیر جز لطیفه‌ای تلخ چیزی بیش نیست. همان‌طور که هانتینگتون جهان را درگیر برخورد تمدن‌ها می‌داند، ریشه این برخورد و ناامنی در جهان به خاطر حضور فرهنگ وایکینگی‌ای است که حرص و آز بنیاد آن را شکل داده است. فرهنگ وایکینگی غرب منشأ ناامنی و تهدید است و این فرهنگ تهدیدی برای جهان و انسانیت است.

سهامی، نوید(۱۳۹۲) وایکینگ‌ها در افق: روند ظهور فقر و ثروت در جهان امروز، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.

  • نویسنده معرفی کتاب: راضیه شیخ رضایی

کتاب‌ها

فقرفقر در کشورهافقر و ثروت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *