نویسندگان کتاب: گری چارتیه، چارلز دبلیو. جانسون
آنارشیستهای بازارگرا معتقد به مبادلهٔ متقابل و مخالف با هرگونه رانت اقتصادیاند. آنها به بازارهای آزاد اعتقاد دارند، نه به سرمایهداری. تز محوری این کتاب که به گفتهٔ نویسندگان قرار است مقدمهای جامع بر نظریههای اقتصادی و اجتماعی آنارشیسم چپگرا باشد، این است که باید تمایزی جدی قائل شد میان «بازار آزاد» یا به عبارت دقیقتر «بازار آزاد شده» و «سرمایهداری».
آنارشیسم بازارگرا با مختصاتی که برای نظام سرمایهداری و بازارهای واقعاً آزاد برمیشمرد، نتیجه میگیرد که بازارها در شکل موجودشان نمیتوانند واقعاً آزاد باشند. بنابراین با یک تغییر ساده در زمان فعل از آزاد به آزادشده به دنبال ایجاد تمایزی بنیادین است: مفهوم «بازار آزاد» به ماهیتی پیشاپیش موجود اشاره دارد، لذا منفعلانه این اسطوره را جاودانه میکند که شرکتگرایی و انباشت افراطی سرمایه، پیامدهای طبیعی تعاونی آزادانه و رقابت میان افراد هستند. در مقابل صفت «آزادشده» علاوه بر عنصر فاصله، حجمی از کنشگری را هم در خود دارد. به این ترتیب این رویکرد ادعا میکند یک بازار آزادشده فاقد شرکتهای بزرگ است و در آن برابری ثروت وجود دارد.
آنچه باعث میشود نظریهپردازان بازار آزاد شده را آنارشیست بخوانیم، اعتقادشان به جامعهٔ کاملاً آزاد و اجماعی است؛ یعنی جامعهای که در آن نظم نه از طریق اعمال زور قانونی یا حکومت سیاسی، بلکه از طریق توافقات آزاد و همکاری داوطلبانه مبتنی بر برابری تأمین میشود. آنچه باعث میشود صفت بازارگرا را به این رویکرد آنارشیستی بچسبانیم، به رسمیت شناختن فرآیند مبادله در بازار آزاد به عنوان ابزار مهم نظم اجتماعی آنارشیستی و مسالمتآمیز است. در واقع این نوع نگاه به بازار ناشی از آن است که این رویکرد معنای گستردهتری از بازار نسبت به دیدگاههای معمول اتخاذ کرده است. در این رویکرد بازار صرفاً به روابط پولی و مبادلهٔ تجاری پایاپای قابل تقلیل نیست، بلکه بازار کلیت روابط انسانها را که در قالب مبادلهٔ آزاد میگنجد، در برمیگیرد. در این معنای دوم انجمنهای همیاری متقابل و مردمی و کلینیکهای رایگان هم بخشی از بازار هستند.
این کتاب مجموعهای از مقالات برجستهترین متفکران این سنت مثل پرودون و تاکر در قرن نوزدهم تا متفکران معاصر این نحله را در برمیگیرد که در هشت فصل تدوین شده است.
فصل اول با عنوان «مسئلهٔ بازارهای تغییر شکل داده» به معرفی درونمایه محوری کتاب میپردازد که همان تغییرات ماهوی سیاسی است که به تحریف، حذف یا انحراف روابط ایجابی و دو سویهٔ موجود میان خصوصیات بازارها و نقش سازنده و هماهنگکنندهٔ نیروهای بازار میپردازند؛ نیروهایی مانند رقابت، تجارت، تقسیم کار که در دل ساختار استثماری سرمایهداری دولتی مطرح شدهاند. در این بخش مقالاتی از ویلیام گیلیس، بنجامین تاکر، پرودون و چارلز جانسون وجود دارد.
فصل دوم تحت عنوان «هویتها و ایسمها» به تفکرات دقیق آنارشیستهای فردگرا دربارهٔ خوشایند یا ناخوشایند بودن و اهمیت هویتهای چندگانهای مانند سرمایهدار، سوسیالیست، لیبرتارین، فردگرا و کمونیست اشاره شده است. در واقع مقالاتی که در این فصل گنجانده شده در صدد نشان دادن تفاوتها و شباهتهای آنارشیسم بازارگرا با هر کدام از این مکاتب و نحلههای سیاسی-اجتماعی است. در این فصل گری چارتیه و شلدون ریچمن در مقالات جداگانه نشان میدهند که گرچه آنارشیستهای فردگرا با لیبرتارینها در دفاع از آزادیهای فردی همموضعاند، اما این دو نحله در دفاع بیچون و چرا از سیاستهای دستراستی سرمایهداری و دفاع از بازارهای کنترلشده و رانتمحور هیچ وجه اشتراکی با یکدیگر نداند. از سوی دیگر براد اسپنگلر و رزا اسلوبودینسکی در مقالات دیگری نشان میدهند آنارشیسم بازارگرای مد نظر فردگراها نه تنها ضدسرمایهداری است، بلکه بخشی از سنت سوسیالیستی که خواهان آزادی نیروی کار از سلطهٔ سرمایه است. با این حال این رویکرد با برداشتی که از مواضع دولتگرای سوسیالیستی دارد، از آن نیز متمایز میشود.
فصل سوم با عنوان «مالکیت» در واقع بحث آزادی میان آنارشیستهای طرفدار بازار، آنارشیستهای فردگرا و دوسویهگراها درباره ماهیت و توجیه مالکیت است. فردگراها و دوسویهگراها موقتاً در مورد مسئله مالکیت اتقاق نظر دارند و القاب مالکیتی موجود را مصداق رانت و بیعدالتی میدانند و درعین حال طرفدار سازوکارهای اجتماعی آزاد هستند که در آنها مالکیت فردی تمرکززدایی شده- که از بیماری رانتها و سلب مالکیت سیاست زده شفا یافته است- نقش مهمی ایفا خواهد کرد. اما در دل این توافق کلاان و موقتی، دیالوگی جدی و پیچیده بر سر توجیهات موجود برای مالکیت و نیز جزئیات نحوهٔ به رسمیت شناختن آن و میزان گسترش آن برقرار است. همچنین در این بخش مباحث مناقشهبرانگیزی دربارهٔ روایی یا عدم روایی حقوق مالکیت فکری نظیر کپی رایت و حق ثبت اختراع مطرح شده و این قوانین به چالش کشیده شدهاند. در این بخش مقالاتی از رودریک لانگ، ویلیام گیلیس، شان ویلبر و گری چارتیه گنجانده شده است.
فصل چهارم با عنوان «قدرت شرکتی و همکوشی نیروی کار» شامل مقالاتی در مورد کسب و کارهای بزرگ، اربابان، کارگران و میزان تمرکز قدرت اقتصادی و نابرابری در بازار کار وابسته به رانتهای کلان و همیشگی دولتها به شرکتها و سرمایهداران بزرگ است. این بخش شامل مقالاتی از رودریک لانگ، بنجامین تاکر، کوین کرسون و روی چایلدز است.
در فصل پنجم با عنوان «نئولیبرالیسم، خصوصیسازی و بازتوزیع منابع» سیاستها شبهبازاری اصلاحات نئولیبرالی در «بازار» مدنظر قرار میگیرند. در این بخش نشان داده میشود چگونه دفاع رادیکال از بازارهای آزاد، مالکیت خصوصی و دولتزدایی از اقتصاد ممکن است مستلزم رویکردهای متفاوت از تحولگرایی دولتی گرفته تا آزادسازی شرکتی و توسعه سرمایهداری به کمک یارانهها باشد. مقالاتی از کوین کرسون، جو پیکات، چارلز جانسون، کارل هس و مورای موتبارد در این بخش گردآوری شده است.
در فصل ششم تحت عنوان «نابرابری و شبکههای تأمین اجتماعی» این سؤال مطرح میشود که آیا بازارهای آزاد شده، شکافهای کلان ثروت را حفظ خواهند کرد و یا خیر. همچنین به این موضوع پرداخته میشود که چگونه علیرغم لغو همه اشکال دولتی تأمین اجتماعی از جمله نظام رفاهی دولتی میتوان همچنان به مواجههٔ مناسب با بحرانهای اقتصادی و فقر از طریق شبکههای تأمین اجتماعی داوطلبانه و کمکهای مردمی امیدوار بود. مقالاتی از جرمی ویلد، جو پیکات و رودریک لانگ در این بخش وجود دارد.
فصل هفتم با عنوان «موانع ورود و هزینههای ثابت زندگی» به این موضوع میپردازد که روابط اقتصادی سرمایهداری به چه شکل به فقیرتر کردن فقرا و آسیب به گزینههای جایگزین در پرداخت دستمزد و اجارهٔ نیروی کار وابسته بوده است. در این راستا یکی از مؤثرترین ابزارها، سرخورده کردن کارگران از طریق نوعی اثر چرخدنده و افزایش هزینههای ثابت زندگی و نیز از بین بردن فرصت تأمین معاش خارج از نظام اقتصادی کار مزدی بوده است. اثر چرخدنده عمدتاً از ابزار انحصارهای تضمینی دولت نشأت گرفته است که هزینههای کالاهای روزمره و رایج را به شکل مصنوعی بالا میبرند و بازمینخواری گستردهای سطح اجارهها را بالا میبرد، کراگران را از فرصت پشتیبانی از خود محروم میسازند و مقررات دولتی را در خدمت منافع اجتماعی و اقتصادی خاص قرار میدهند. مقالات این بخش به دست کوین اندرسون، جوزف استرامبرگ و چارلز جانسون نگاشته شده است.
فصل هشتم و پایانی با عنوان «مقررات در بازار آزاد شده: کنشگری اجتماعی و نظم خودجوش» به روشهای نیل به نظم اجتماعی در یک اجتماع بازارمحور که از سلطهٔ سرمایهداری رها شده است، میپردازد که باعث تضمین همکاریهای خلاقانه و متقابل میشوند و سعی دارند بدون قانونگذاری اجباری از سوی دولت به آرمان عدالت اجتماعی برسند. در حالی که در فصلهای قبلی نشان داده میشود رانتهای اجتماعی و اقتصادی غالباً وابسته به الزامات قانونی زیربنایی هستند، در این فصل به مشکلات اجتماعی باقوه در فرم بازار و ابزارهای ایجابی تاکید میشود که میتوان با استفاده از آنها مشکلات را بدون نیاز به قوهٔ قهریه حل کرد. این فصل پایانی دربردارندهٔ مقالاتی از شلدون ریچمن، چارلز جانسون و رودریک لانگ است.
چارتیه، گری؛ جانسون، چارلزدبلیو. (۱۳۹۵) بازار آری، کاپیتالیسم نه: آنارشیسم فردگرا در برابر مدیران، نابرابریها، قدرت شرکتها و فقر ساختاری، ترجمه مهرداد ملایی، تهران: انتشارات دنیای اقتصاد.
- نویسنده معرفی کتاب: زهره نجفی