فقر در طول تاریخ بشری یکی از پدیدههای نامطلوب اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف به شمار رفته است و هماکنون نیز بهعنوان یکی از معضلات بزرگ جامعه جهانی شناخته میشود. (فرهمند ودیگران،۱۳۹۱: ۱۲۷) بنابراین کاهش فقر یکی از اصلیترین دغدغههای سیاستگذاران بخش عمومی بوده است. (راغفر و دیگران،۱۳۹۴: ۶۰ )در دوران قبل از انقلاب ایران، سیاست و برنامهای که موضوع فقرزدایی را بهصورت مستقیم در دستور کار خود قرار داده باشد مشاهده نمیشود و سیاست و اهداف برنامهها بیشتر در جهت ایجاد زیرساختها و در بهترین حالت در راستای افزایش رفاه جامعه بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله فقر موردتوجه گستردهای قرارگرفته است بهگونهای که اصول ۳، ۲۱، ۲۹، ۳۱ و ۴۳ قانون اساسی مسئله فقر و رفاه اقشار آسیبپذیر را بهصراحت موردتوجه قرار دادهاند. در همین راستا علاوه بر تدوین و اجرای برنامههای توسعه میانمدت ( ۵ساله ) اقدامات دیگری در جهت فقرزدایی و مقابله با فقر طراحی و به اجرا درآمده است ولی باید اذعان نمود که علیرغم تمامی تلاشهای صورت گرفته در این حوزه، کشور ما در نوع مواجهه و حل این معضل هنوز با چالشهای بسیاری روبهروست. به نظر میرسد عوامل متعددی دستبهدست هم داده تا همچنان با معضل فقر و عواقب ناشی از آن در سطح کشور درگیر باشیم. (ارشدی و کریمی،۱۳۹۲: ۲۴)
مسعود عزیزی، ۱۳۹۶، «بررسی رابطه بین اشتغال، فقر و ساختار بازار کار در ایران»، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: شهرام فتاحی، دانشگاه رازی، دانشکده علوم اجتماعی.
دریافت پایاننامه: