عمده تصاویر و توصیفاتی که از ایالات متحده وجود دارد، (دست کم تا زمانی که مایکل هرینگتون کتابش تحت عنوان آمریکای دیگر را منتشر سازد) بر وفور و فراوانی و عالیترین سطح زندگی که در ایالات متحده یافت میشود، دست گذاشتهاند. مایکل هرینگتون در این کتاب در صدد نشان دادن چهرۀ دیگری از آمریکاست. بیگمان فقر در امریکا به مفهوم فقر سایر مللی نیست که مردمانشان از بیغذایی مطلق در گرسنگی به سر میبرند. امریکا این مرز را پشت سر نهاده و با این مه حقیقت این است که در حال حاضر دهها میلیون امریکایی را میتوان یاف که جسما و روحا علیل و ناتووانند و در سطحی زندگی میکنند که شایسته شأن انسان نیست. این کتاب توصیفی است از جهانی که این مردمان در آن زندگی میکنند؛ جهان کارگران ساده، کارگران مهاجر کشاورزی و سالخوردگان و اقلیتهای نژادی.
کتاب در ده فصل تدوین شده است و اکثر فصول بدون مرزی مشخص به تشریح واقعیاتی از اقشار فقیر و فرودست در جامعۀ ایالات متحده میپردازند. یکی از معضلات و آسیبهایی که نویسنده در همان فصول ابتدایی به آن اشاره میکند عدم تفکیک و غیر قابل شناسایی بودن جمعیت فقیر این کشور است. از یک سو از آنجا که تهیدستان شهری در همان محلهایی زندگی میکنند که سایر طبقات نیز در آن مسکن دارند، منتها در خانههایی به غایت حقیر و آزاردهند و از سوی دیگر از آن که تهیه پوشاک شیک در این کشور جزو آسانترین کارهاست و افراد فقیر نیز به ظاهر افراد مرفه ظاهر میشوند، در نگاه نخست شناسایی آنها ناممکن است. از سوی دیگر مردم فقیر به لحاظ سیاسی نامرئیاند و عضو اتحادیهها و سازمانهای صنفی یا احزاب سیاسی نیستند، از این رو صدا و بروزی در ساختار جامعه پیدا نمیکنند و به رسمیت شناخته نمیشوند.
نویسنده از بخش عظیمی از کارگران شهری میگوید که از شمول قانون حداقل دستمزد محروماند (حدود ۱۶ میلیون نفر در سال ۱۹۶۱) و آنان را سازنده جهان زیرین اقتصاد میداند که در هر شهر و ایالتی وجود دارند. زنان و مردان مستخدم، کارکنان مهمانخانهها، بلیطفروشها، ظرفشوها بخشی از کارگران این جهان زیرین هستند که در مقابل پیشرفت مصونیت دارند و در دفاع از حقوق خود مطلقا ناتوان هستند. نویسنده از مقایسۀ وضعیت زمان نگارش کتاب (دهه شصت) ایالات متحده با دوران رکود عظیم (دهه سی) نتیجه میگیرد فقر و بیکاری در دهه سی دستجمعی و همگانی بود، در حالی که در سالهای اخیر جریان اقتصاد، گروههای خاصی را برای تحمل رنج برمیگزیند و گروههای دیگر از رفاه کامل برخوردارند.
نویسنده در فصلی مجزا به مسائل و مشکلات حاد سیاهان در جامعۀ امریکا میپردازد. مشاهداتی که هرینگتون از جامعه سیاهان نقل میکند، نشان میدهد فقر آنها از هر نظر منحصر به فرد است و ریشه در تاریخ امریکا و فرهنگ خاصی دارد که بر آمیزهای از ستم نژادی و اقتصادی استوار گشته است. این مشاهدات بیانگر وجود فقر، ناامنی و تبعیض نژادی گستردهای در محیطهای زندگی سیاهانی است که در جزئیترین امور زندگی خود باید زیر نظر و مراقبت سفیدپوستان باشند.
از دیگر گروههای فقیر و آسیبپذیری که نویسنده به تفصیل به تشریح وضعیتشان میپردازد، افراد پیر و سالمند هستند. عدم وجود نظام تأمین اجتماعی فراگیر، بیماری و ضعف بدنی و نداشتن پسانداز از جمله مشکلاتی است که این اقشار با آنها دست به گریبانند. این مسائل باعث میشود نویسنده معتقد باشد که امریکا کشور پیرمردان نیست و خفت و خواری مادی و روحی از عناصر واقعی زندگی این اقشار است. مردم پیر و از کار افتاده مشمول برنامههای حمایتی حکومت مرکزی نیستند و حق ضعیفترین مردم جامعه همواره در سازشهای میان جناحهای کنگره پایمال میشود.
از نظر نویسنده وجود فقر در جامعۀ امریکا پدیدهای تناقضآمیز است که حل آن به غایت دشوار است. زیرا در کشورهای توسعهنیافته فقر چنان عمومیت و شدت دارد که همگان برای از میان برداشتن آن مشتاقند و هر سیاست یا قانونی در نسبت با وضعیت این اقشار به تصویب میرسد. اما وضعیت در ایالات متحده متفاوت است. زیرا فقرش شدید نیست و عدۀ زیادی از مردمش از سطح زندگی مناسبی برخوردارند، از این رو یا به وضعیت زندگی بینوایان بیتوجهی میشود یا اساسا وجودشان انکار میشود. از این رو نویسنده معتقد است مقابله با فقر در این کشور از بسیاری کشورهای دیگر دشوارتر است و به اقدامات جدی نیاز دارد.
هرینگتون، مایکل (۱۳۵۳) نام من امروز است: امریکای دیگر: فقر در ایالات متحد، مترجم ابراهیم یونسی، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی.
- نویسنده معرفی کتاب: زهره نجفی