محرومیت اجتماعی به عنوان پدیده ای اجتماعی مورد توجه دانشمندان اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بوده است. محرومیت اجتماعی واقعیتی است که میتواند برای هر فردی رخ دهد اما برخی افراد به میزان قابل توجهی بیش تر از دیگران در معرض آن هستند. در این میان گروههای جمعیتی متشکل از دختران مجرد در نواحی روستایی گروهی هستند که به میزان بسیار بیشتری از محرومیت اجتماعی آسیب میبینند. بر همین اساس این پژوهش به بررسی جامعهشناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. مبنای نظری تحقیق حاضر را نظریه های گیدنز، بلوم برگ، زینر و گرانووتر تشکیل میدهد. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع پیمایش است. دادهها با ابزار پرسش نامه محقق ساخته و استاندارد به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش، دختران روستایی شهر زابل است که تعداد ۳۸۴ نفر بهعنوان نمونه بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحه ای متناسب با حجم pps انتخاب شدند. اعتبار ابزار به وسیله روش اعتبار محتوا مورد تایید قرار گرفت. برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. دادهها به کمک نرم افزار spssمورد تحلیل قرار گرفتند. محرومیت اجتماعی در شش بعد محرومیت از ازدواج، محرومیت از شبکه روابط اجتماعی، محرومیت از مشارکت اجتماعی، محرومیت آموزشی، محرومیت اوقات فراغت و محرومت فکری سنجیده شد. بیشترین محرومیت در بعد محرومیت از ازدواج و کمترین محرومیت در بعد محرومیت اوقات فراغت مشاهده شد. یافتههای تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مورد بررسی نگرش سنتی والدین، نابرابری جنسیتی، منابع در دسترس اقتصادی- اجتماعی محیط، تقدیرگرایی روستایی و فقر فرهنگی با متغیر محرومیت اجتماعی رابطه معنیدار وجود داشت. در این میان متغیر تقدیرگرایی روستایی و فقرفرهنگی بیشترین نقش را در تبیین متغیر محرومیت اجتماعی ایفا کردند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مستقل وارد شده در مدل رگرسیون ۴۹ درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده است.
فاطمه فروزنده مقدم، ۱۳۹۶، بررسی جامعه شناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل مرتبط با آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: مهناز فرهمند، دانشگاه یزد- پردیس علوم انسانی و اجتماعی – دانشکده علوم اجتماعی.
دریافت پایان نامه:
بررسی جامعه شناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل مرتبط با آن