مولفان کتاب: دیپا ناریان، رابرت چمبرز، میراک شاه و پتی پتش
فقر، پدیدهای بسیار پیچیدهتر و با ابعادی بسیار گوناگونتر از آن چیزی است که بسیاری از اقتصاددانان در ابتدا تصور میکردند و بسیاری از سیاستگذاران اقتصادی بر اساس آن برنامهریزی کرده بودند. واضح است، چون خود این دانشمندان و متفکران و سیاستگذاران، از نزدیک با این پدیده برخورد نکرده و با آن زندگی نکردهاند، ممکن است بسیاری از این ابعاد و پیچیدگیها برایشان پنهان و مغفول مانده باشد. کتاب «صدای فقرا» به همین دلیل نوشته شده است. این کتاب، مشاهدهی میدانی جمع زیادی از محققان در سال ۱۹۹۹ و حاصل رویارویی مستقیم آنان با هزاران زن و مرد فقیر از کشورهای مختلف جهان است که با روش تطبیقی انجام شده است. البته آنچه در ایران ترجمه و چاپ شده است، جلد دوم از یک مجموعهی سه جلدی است. جلد اول با عنوان «آیا کسی صدای ما را خواهد شنید؟» صدای بیش از پنجاه هزار زن و مرد فقیر را در پنجاه کشور جهان منعکس کرده و در خود جای داده است، جلد دوم با عنوان «فریاد برای تغییر» انعکاسی از صدای بیست هزار زن و مرد فقیر از بیست و سه کشور جهان است و جلد سوم با نام «از سرزمینهای بسیار» از مطالعات موردی کشورها و الگوهای منطقهای در مورد توسعه و فقر سخن میراند. با این حال، به گفته خود مولفان کتاب ـ دیپا ناریان، رابرت چمبرز، میراک شاه و پتی پتش ـ کتاب فریاد برای تغییر با همهی مطالعات پیشین که در مقیاسی وسیع در مورد فقر و توسعه به انجام رسیدهاند، کاملاً متفاوت است. بهرهگیری از روشهای تحقیق مشارکتی و تحقیق کیفی و گوش فرا دادن و شنیدن صدای این مردمان فقیر و همچنین دیدن واقعیتهای زندگی آنها از نزدیک، این مطالعه را از دیگر مطالعات انجام شده مجزا کرده و به صورتی کاملاً بیواسطه یعنی با درک واقعیات حال و روز این مردم فقیر به انجام رسیده است. ( ناریان و دیگران، ۱۳۹۰: ۲۴)
کتاب صدای فقرا، فریاد برای تغییر با ترجمه مصطفی ازکیا و جمال رحمتیپور برای نخستین بار در اسفند سال ۱۳۹۰ (سال ۲۰۱۲، یعنی حدود ۱۲ سال پس از انتشار نسخه اصلی کتاب) توسط شرکت انتشارات کیهان به چاپ رسید. این کتاب در ۱۲ فصل تنظیم شده که مجموعاً ۵۸۴ صفحه را در برمیگیرد. به جز فصل اول که در مورد خود پژوهش، خاستگاه و روش انجام آن است و فصل آخر که جمعبندی و ارائهی راهکار میباشد، هر یک از فصول کتاب، تلاش کرده است تا یک یا چند بعد از ابعاد فقر را مورد مطالعه قرار دهد. از دیدگاه فقرا در مورد «زندگی خوب و زندگی بد» شروع شده و در ادامه به «مبارزه برای گذران زندگی»، «مکانهای فقیرنشین»، «جسم و بدن»، «روابط جنسیتی در گذاری آشفته و دشوار»، «فقر اجتماعی: راندهشدگان و فراموششدگان»، «نگرانی، هراسها و ناامنیها»، «خصوصیات نهادها»، «حکمرانی و نظارت: برگ برنده فقرا» و سرانجام «بدون قدرت، حبس شده در یک شبکه چند رشتهای» پرداخته شده است.
این پژوهش، پروژهای است که توسط بانک جهانی به عنوان پیشزمینهای برای گزارش توسعهی جهانی در سالهای ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۰ میلادی، ریشهکن کردن فقر و اعلام استراتژیهای کاهش فقر انجام گرفته است. هدف این پژوهش توانمند ساختن طیف وسیعی از فقرا ـ اعم از زن و مرد، پیر و جوان ـ در کشورها و شرایط مختلف است. به این منظور که آنها بتوانند دیدگاههایشان را به طریقی در میان بگذارند، که در شکل بخشیدن و گسترش مفاهیم و محتویات گزارش توسعهی جهانی نقش موثری داشته باشند. به گفتهی نویسندگان، مرور مطالعات پیشین نشان میدهد که تا آن زمان چنین پژوهشی با این گستردگی و حتی کمتر از آن انجام نشده بوده. به این ترتیب، برای نخستین بار در سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ این پروژه در سطح بینالمللی کلید میخورد و گزارش آن در سال ۲۰۰۰ ارائه میگردد. جالب توجه است که مسئولیت این پروژه را سازمانی بر عهده میگیرد که به گفتهی بسیاری از اقتصاددانان و اصحاب علوم اجتماعی، نقشی مستقیم در توسعهگری در کشورهای محروم داشته و سیاستهای طراحی شده توسط بانک جهانی و اجرا شده توسط دولتهای این کشورها، سرانجام موجب گسترش فقر و محرومیت در این جوامع شده است.
به هر حال این پژوهش با روش مطالعه میدانی و مصاحبههای باز، عمیق و کیفی و نیز روش گروههای کانونی در بیست و سه کشور از اقصی نقاط جهان (آفریقا و خاور میانه، اروپای شرقی و آسیای مرکزی، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب، جنوب و شرق آسیا) و با نمونهای بیست هزار نفری با تنوع سنی و جنسی انجام گرفت. کانون تمرکز این پژوهش، به گفته نویسندگان بر چهار موضوع زیر متمرکز شد.
ـ فقر و رفاه، آنچنان که فقرا آن را تجربه و تعریف میکنند؛
ـ مسائل و مشکلات و اولویتهای گروههای مختلف مردم و چگونگی تغییرات آنها؛
ـ نقش نهادها، به ویژه نقش نهادهای دولتی، نهادهای جامعه مدنی و بازار در زندگی فقرا، معیارهایی که آنها در ارزیابی این نهادها مورد استفاده قرار میدهند، اینکه چه میزان آنان احساس میکنند که بر این نهادها کنترل دارند و نیز چه نهادهایی در مواقع بحران از آنان حمایت کردهاند؛
ـ روابط جنسیتی، تغییر در نقشها و روابط جنسیتی، تغییر در حوزه تصمیمگیری و خشونت در سطوح خانواده و اجتماع.
با وجود اینکه نویسندگان خود اذعان میکنند که به دلیل محدودیتهای موجود، نمیتوانند ادعا کنند که نمونهگیریشان معرف و نتیجه تحقیقاتشان قابل تعمیم است، اما یافتههای این پژوهش را میتوان گام مهمی در شناخت دقیقتر و نزدیکتر از پدیدهی فقر و نابرابری و انواع آسیبهای اجتماعی پیرامون آن در دنیا به شمار آورد.
نویسندگان، در جمعبندیای کلی در فصل یازدهم، ابعادی دهگانه از فقر که از سخنان خود فقرا برگرفته شده است را برمیشمرند. محرومیت فقرا حول این ابعاد شکل میگیرد. جایی که مردم فقیر دیگر از آزادی انتخاب و عمل برخوردار نیستند، همان نقطهی نهایی و جایی است که این ابعاد دهگانه با هم تلاقی یافته و شبکهای را میسازند که این مردمان فقیر رنجور و ناتوان در آن محبوس خواهند شد. این ابعاد دهگانه عبارتند از:
- زندگی ناپایدار و کمبود دارایی
- مکانهای منزوی، پرمخاطره و بدون امکانات فقرا
- گرسنگی، خستگی مفرط، بدنهای بیمار و رنجور
- نابرابری روابط جنسیتی
- روابط اجتماعی منزوی کننده
- ناامنی و عدم آرامش ذهن
- سوءرفتارهای دیگران قدرتمند
- نهادهای محروم و فاقد قدرت
- سازمانهای ضعیف و بیارتباط با فقرا
- فقر قابلیتها و استعدادها
کتاب «صدای فقرا» در عین حال که یک پژوهش کاملاً علمی، روشمند، مبتنی بر دادههای به دست آمده از میدانهای واقعی موجود در جامعه و حاوی یافتههایی بسیار ارزشمند در اقتصاد و علوم اجتماعی است، توانسته در عین حفظ شأن علمی خود، در فصل پایانی با عنوان «فراخوانی برای عمل: مبارزه برای تغییر» مجموعهای از راهحلها و پیشنهادات را به متخصصین توسعه، برای رهایی جوامع از فقر ارائه دهد. این رهایی، نیازمند سه تغییر بنیادین است:
- تغییر در بینش و جهتگیریهای متخصصین توسعه؛
- تغییر در جهتگیری نهادی؛
- ایجاد نوعی تعهد شخصی برای تغییر در زندگی فقرا.
ناریان، دیپا و دیگران (۱۳۹۰) ، صدای فقرا؛ فریاد برای تغییر (پیامدهای توسعه)، ترجمه مصطفی ازکیا و جمال رحمتیپور، تهران، شرکت انتشارات کیهان
- نویسنده معرفی کتاب: فهیمه بهرامی