ماهیت فقر عمومی

خرید کتاب ماهیت فقر عمومی

نویسنده کتاب: جان کنت گالبریت

کتاب ماهیت فقر عمومی در سال ۱۹۷۹ توسط جان کنت گالبرایت در دانشگاه هاروارد منتشر شد. این کتاب در سال ۱۳۶۶ توسط محمدحسین عادلی ترجمه و موسسه اطلاعات آن را منتشر کرد. نویسنده کتاب در مقدمه علت پرداختن به موضوع را کمک‌های ایالات متحده به هند و شکست آن پروژه عنوان می‌کند. گالبرایت می‌آورد «این بدان معنی است که تنها به آن دسته از علل فقری فکر کرده بودیم که در چارچوب امکانات ما می‌گنجید. فقر را نتیجه کمبود سرمایه وفقدان مهارتهای فنی می‌دانستیم. درمان تشخیص بیماری را در خود داشت، یعنی بعد از انجام واکسیناسیون تشخیص ابله را داده بودیم».

کتاب ماهیت فقر عمومی در هشت فصل تنظیم شده است که به ترتیب عبارت است از تعریف کنونی فقر، ریشه‌های سیاسی اشتباه، تعادل فقر، تطابق و سازگاری، چه باید بگوییم، چارچوب سیاست، راه گریز صنعت و در نهایت مهاجرت.

گالبرایت در ابتدای کتاب خود دو نوع فقر موردی و فقر عمومی را از یکدیگر متمایز کرده و تصریح می‌کند که کتاب به موضوع فقر در آن دسته از جوامعی می‌پدازد که اکثریت آن جامعه فقیر هستند. نویسنده کتاب پیش از آنکه موضوع اصلی خود را پیش بکشد، استدلال‌های اشتباه را مطرح و از آن تبری می‌جوید، عمده این استدلال‌ها عبارت از فقدان منافع طبیعی در کشورهای فقیر، نظام‌های اقتصادی غیرمولد و یا به عبارت بهتر غیرآزاد، نداشتن سرمایه کافی برای توسعه، دولت‌های فاسد، نبود نظام رفاهی گسترده و غیره است. نویسنده کتاب استدلال می‌کند که موارد اشاره شده در بالا می‌تواند در دوگانه علت و معلول جابه جا شوند، یعنی فقر می‌تواند عامل تمام موارد اشاره شده در بالا باشد.

بخش دیگری از استدلال‌های کتاب مربوط به تمایز زمینه جوامع مختلف و در نتیجه تفاوت‌های ماهوی در «سیاست فقر» است. برای مثال امکان دسترسی به آزادی بیان، طول و عرض جغرافیای کشورها، عوامل ژنتیکی و علایق ذاتی بافت‌های متفاوت و در نهایت مهترین آنها میراث ماندگار از دوران استعمار است.

فصل دوم کتاب به دنبال درک این موضوع بود که چرا کشورهای توسعه‌یافته در درک علل فقر دچار اشتباه شدند، کتاب ابتدا چندعامل را برای تشویق دانشمندان به درک اقتصاد توسعه ارائه می‌کند. این عوامل شامل نگرانی درباره وضع کشورهای فقیر، خطر کمونیست، علاقه کشورهای استعمارگر به بروز نمادهای پیشرفت در کشورهای مستعمره پیشین، افزایش کمک‌ها به کشورهای فقیر و پیرو آن بحث‌های سیاسی داخلی اندیشمندان کشورهای بیشتر توسعه یافته را به سمت تامل درباره علل فقر عمومی در کشورهای کمترتوسعه یافته سوق داد. نکته جالب کتاب آن است که از نظر نویسنده بخش عمده اشتباهات در تحلیل علل فقر مربوط به منافع سازمانی و شخصی بود. به زبان ساده با گسترش کمک‌های دولتی بخش عمده‌ای از نیروی کار به این بخش علاقه‌مند شد، سازمان‌های مختلف شکل گرفت و بسته به تعریف علل فقر میزان قابل توجهی از بودجه برای این سازمان‌ها سرازیر می‌شد.

نظریه اصلی کتاب ماهیت فقر عمومی درباره علت فقر در عبارت «تعادل فقر» خلاصه می‌شود. خلاصه این نظریه آن است که «کشور غنی به افزایش درآمد تمایل دارد و تمایلات کشور فقیر به سمت یک تعادل فقر است. در هردو کشور وسیله و تسهیلات کارشان وجود دارد. در یکی اسباب پیشرفت و در دیگری وسیله ناامیدی نسبت به آینده. این تفاوت دو انتهای خطی است که در یک سوی آن فقر و در سوی دیگر آن غنا است».

از نظر این کتاب ریشه رشد اقتصادی غرب عبارت است از «ایجاد پس‌انداز مازاد بر مصرف جاری برای خرید کالای سرمایه‌ای، وجود یک تکنولوژی پیشرفته برای استفاده از آن سرمایه، وجود یک سیستم سیاسی و اجتماعی برای تشویق افراد به پیشرفت و مقررات تنظیم کننده که عمدتا بازار است». این مکانیزم اما در کشورهای فقیر بر روی تعادل فقر قرار گرفته است، به عبارت ساده‌تر در کشورهای فقیر درآمد مازاد مصرف پدید نمی‌آید، و در صورتی که شکل هم گیرد تحت فشار شدید مصرف است. بنابراین پس‌انداز به حداقل می‌رسد. نبود پس‌انداز منجر به عدم پیشرفت فناوری می‌شود، از طرف دیگر افزایش تعداد کارگران منجر به کاهش بازدهی نیز می‌شود. این عوامل باعث تشدید قانون بازده نزولی و تشدید بیش از پیش فقر می‌شود.

نکته نهایی در این میان تطابق و سازگاری است. اگر در کشورهای غنی انتظار مردم درآمد سرشار است و خود را با آن منطبق می‌کنند، این انتظار در کشورهای فقیر مبتنی بر درآمد کم و در سطح امرار معاش است. در نهایت گالبرایت راه فرار از این تعادل را صنعت عنوان می‌کند. این موضوع آنچنان برای وی حائز اهمیت است که عنوان می‌کند «امروز مهم‌ترین تضاد طبقاتی در کشورهای فقیر جهان بین نیروی کار و سرمایه و یا حتی منافع ملی و خارجی نیست، بلکه بین طبقات شهری و مناطق روستایی است».

کتاب اگرچه صنعتی شدن را راه‌گریز اصلی از تطابق و سازگاری با تعادل فقر می‌داند، اما به دلیل وجود دولت‌های ناتوان در کشورهای فقیر حتی آن را آنچنان تضمین شده فرض نمی‌کند و در انتهای فصل «راه گریز صنعت» موضوع مهاجرت را پیش می‌کشد. اگرچه کتاب به تصریح دقیقی درباره این موضوع ندارد، اما می‌توان پیشنهاد نهایی کتاب را جریان آزاد نیروی کار (همانند اتحادیه اروپا) دانست.

گالبریت، جان کنت (۱۳۶۶)، ماهیت فقر عمومی، ترجمه سید محمد حسین عادلی، تهران: انتشارات اطلاعات

  • نویسنده معرفی کتاب: سعید هراسانی

کتاب‌ها

فقرفقر عمومی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *