دلاری کردن فقر: بازاندیشی در فقر


نویسنده کتاب: پالاش کامروزامان

کتاب «دلاری کردن فقر: بازاندیشی در فقر» تالیف پالاش کامروزامان در سال ۲۰۱۵ و ترجمه محسن نیازی، صدیقه پیری و حسن پیری است که در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات جامعه‌شناسان و همکاری روش‌شناسان به بازار ارائه گردید. این کتاب در ۱۵۴ صفحه و پنج فصل ارائه شده است.

نویسنده کتاب در فصل اول به اختصار ایده‌های اصلی و اولیه شکل‌گیری کتاب را بیان می‌کند. ایده کتاب به حضور نویسنده در روستایی در بنگلادش باز می‌گردد، زمانی که نویسنده از اهالی روستایی می‌پرسد آیا فقیر هستی؟ و مخاطب سوال پاسخ می‌دهد «خیر! شما مردمان شهری فقیر هستید. شما هیچ آسمانی ندارید، هیچ چیز سبزی ندارید، غذای تازه و هوای تازه ندارید، شما در قفس زندگی می‌کنید». این گفته‌ها در حالی بود که بنا بر گزارش کتاب درآمد وی کمتر از ۱ دلار بوده است. دقت در تاملات نویسنده نشان می‌دهد این کتاب را می‌توان با اقماض به عنوان اثری پست مدرن و مبتنی بر آموزه‌های پلورالیسم دانست.

به عبارت ساده‌تر کتاب دلاری کردن فقر به دنبال چالش کشیدن ایده ارائه تعریفی فراگیر از فقر در سطح جهانی است، گاهی اوقات کتاب تا آنجا پیش می‌رود که ریشه‌های این تعریف فراگیر را به اغراض منفعت‌جویانه کشورهای شمال و سازمان‌های فراملی در جهت ترویج سیاست‌های خاص خود می‌داند. بنابراین این کتاب نه تنها تعریفی واحد از فقر را کارآمد نمی‌داند، بلکه در اکثر موارد می‌تواند منجر به اشتباهات اساسی در رویکردهای مواجهه با فقر شود. برای مثال کتاب مثال می‌زند مفهوم فقر در جامعه‌ای که از خشک‌سالی رنج می‌برد، با جامعه‌ای که دلیل فقر سیل‌ها و طوفان‌های طبیعی است اساسا متفاوت است. این موضوع زمانی حادتر می‌شود که دلیل فقر در برخی کشورها تنازع‌ها و تعارضات جدی گروه‌های قدرت باشد.

فصل دوم این کتاب را می‌توان پیش‌درآمد فصل اصلی کتاب یعنی معضلات دلاری ساختن فقر عنوان کرد. کامروزامان در فصل دوم به دنبال تفهیم این استدلال است که فقر فقط یک موضوع اقتصادی نیست و نمی‌توان تنها با رویکرد پولی آن را نگاه کرد. در این فصل انواع متعددی از رویکردهای مواجهه با فقر همچون طرد اجتماعی، رویکرد قابلیتی، رویکرد مشارکتی، فقر مزمن، فقر چندبعدی و جدای از تمام این رویکردهای وجوه مختلف فقر همچون شرمساری و غیره اشاره می‌شود.

نویسنده تاکید می‌کند «این موارد نشان می‌دهد که چگونه می‌توان فقر را با روش‌های مناسب درک کرد؛ و مجددا بر این موضوع تاکید می‌کند  که در صورتی که فقر در یک چارچوب جهانی بررسی می‌شود تا چه اندازه دشوار یا گمراه کننده است». در نهایت نکات مورد توجه کتاب در این باره آن است که «اولا، این روش منجر به بروز سردرگمی زیادی نزد کسانی شده است که در کاهش فقر نقش داشته‌اند، […] دوما، آستانه فقر را بسیار پایین نگه می‌دارد و بسیاری از مردم فقیری را که می‌توانستند در انواع برنامه‌ها لحاظ شوند حذف می‌کند […] سوما، دیدگاه‌های عمومی‌تر و کل‌نگرانه‌تر از فقر را کم‌اثر می‌کند».

ورود کامروزامان به بحث معضلات دلاری کردن فقر از تغییر میزان خط فقر از ۱ دلار در روز به ۲۵/۱ دلار در روز و تخمین ۴/۱ میلیارد نفر فقیر در جهان باز می‌گردد. تغییری که نسبت به تخمین قبلی تعداد فقرا را حدود ۵۰ درصد افزایش داد. نکته جالب از نظر وی این است که پس از این اتفاق نهادها و افراد فورا از این برآوردهای تجدیدنظر شده استفاده کردند، طوری که انگار این تعدیل‌ها یک میزان‌سازی دقیق جزئی بوده‌اند.

این نقطه ورود بحران استفاده از شاخص‌های یکسان در تحلیل فقر را به وضوح نشان می‌دهد. از نظر کتاب تاثیر این تخمین ها بر زندگی بیش از ۴۱۵ میلیون نفری که پیش از این فقیر نبودند و حالا ناگهان فقیر شده‌اند چیست؟ واندرمورتله این موضوع را به یکی از اظهارنظرهای بنجامین دیزرائلی ماننده کرده است. کسی که دروغ را در سه نوع دسته‌بندی می‌کند: دروغ‌ها، دروغ‌های جهنی و آمار.

کتاب حداقل چهاردلیل برای عدم دقت استفاده از دلار برای سنجش فقر ارائه می‌کند:

  • ناسازگاری داخلی این مکانیزم با نسخه‌های مختلف بازبینی‌شده برابری قدرت خرید؛
  • واقعیت‌های که باعث می‌شوند مردم فقیر برای دسته معینی از کالاها در عمل قیمت بسیار بالاتری را به نسبت قیمت پیشنهادی پرداخت کنند؛
  • ناتوانی در نشان دادن مقدار درآمد برای هزینه بسیار ابتدایی مردم فقیر در واقعیت‌های موجود؛
  • ایجاد شبه آگاهی در میان دست‌اندرکاران غیرمتخصص کاهش فقر.

در انتهای فصل موضوع تعیین خط فقر بر مبنای ۲۵/۱ تا جایی پیش می‌رود که به پروژه پرولترسازی جهانی مرتبط می‌شود، یعنی تعیین قیمت برای بهره‌ور ترین نیروی فقیر. در نهایت کتاب پیشنهاد می‌کند «برای اینکه برنامه‌ها و خط مشی‌های کاهش فقر موفق‌تر و موثرتر باشند، لازم است فقر در سطح ملی و محلی با در نظر گرفتن ابعاد و وجوه مختلفی که دارند تعریف و اندازه‌گیری شود».

فصل چهارم کتاب به مرور برخی برنامه‌های اجرا شده در سطح جهانی می‌پردازد، این فصل نشان می‌دهد اگرچه فقر ۵۰ درصد کاهش یافته و اکثریت کشورهای فقیر به وضعیت رضایت‌بخشی دست یافته‌اند، اما وضعیت فقرا در کشورهای مختلف آموزه‌های جذابی برای ما دارد.

فصل پنجم کتاب ادعا می‌کند فقر و کاهش فقر نباید با توجه صرف به میزان یک دلار در روز و یا بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در واقع اساسا توجه صرفا اقتصادی به فقر کاری از پیش نخواهد برد. کتاب در این بخش اشاره می‌کند که فقر یک مسئله ساختاری است، یعنی یک ساختار  و جامعه (اقتصاد) فقرزا، مردم را فقیر می‌کند، فقیر نگه می‌دارد و نابرابری را حفظ و یا حتی افزایش می‌دهد. در این میان توجه به برخی مولفه‌ها از جمله ساختار تجارت جهانی نیز ضروری است.

کامروزامان، پالاش (۱۳۹۸)، دلاری کردن فقر: بازاندیشی در فقر، ترجمه محسن نیازی، صدیقه پیری و حسن پیری، تهران: انتشارات جامعه شناسان؛

  • نویسنده معرفی کتاب: سعید هراسانی

کتاب‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *