نویسنده کتاب: آشوانی سایث
به دلیل اهمیت و پیچیدگی موضوعات مرتبط با فقر و ارتباط تنگاتنگ آن با فرآیند رشد و توسعه در مناطق روستایی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی از نیمه سال ۱۳۷۴ تلاشهای پژوهشی گستردهای را آغاز نموده است. کتاب حاضر با عنوان «راهبردهای توسعه و روستاییان فقیر» که از انتشارات «مؤسسه مطالعات اجتماعی هلند» میباشد، یکی از مجموعه پژوهشهایی است که در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسیده است. در این کتاب نخست مسئله فقر روستاییان بر اساس برخی مشاهدات تجربی مورد بررسی قرار گرفته است؛ سپس نویسنده منطق لوئیس و نظریه رخنه به پایین را در زمینه صنایع روستایی زیر سؤال برده است. در ادامه نیز بهتفصیل در مورد تجدید ساختار فرآیندهای توسعه و رهیافتهای متناسب جهت مداخله و اصلاح سخن گفته میشود.
کتاب پیشِ رو مشتمل بر چهار فصل است. در فصل اول با عنوان «فقر روستایی: برخی مشاهدات تجربی»، تلاش میشود تا شیوع فقر روستایی و روندهای کاهش و افزایش آن، پیشبینیها و چشماندازهای پیشِ رویِ آن تا سال ۲۰۰۰ و در نهایت، برخی همبستگیهای ساختاری میان روندهای فقر با سطح درآمد سرانه و توزیع عادلانه درآمد در ۵۲ کشور بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ مورد مطالعه قرار گیرد. منابع مورد ارجاع برای استخراج برخی آمارها، بانک جهانی، سازمان بینالمللی کار، فائو و کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین(ECLA) است. متداولترین روش برآورد ابعاد فقر روستایی در این میان، همانا سرشماری افراد زیر خط فقر است که نسبت وثیقی با الگوهای مصرف، مصرف کالری، قیمتها و توزیع درآمد، سطح کیفی بهداشت، تهیه مسکن و … برقرار میسازد.
عنوان فصل دوم، «راهبردهای رشد باهدف صنعتی شدن و روستاییان فقیر» است. نویسنده در این فصل اذعان میکند که عملاً تمامی کشورهای درحالتوسعه، اساساً بهطور مشترک راهبردهای توسعه با هدف صنعتی شدن را در دهههای ۵۰ و ۶۰ پذیرفتهاند. از سوی دیگر، با در نظر گرفتن نتایج، باز هم بیشتر آنها نتایجی دلسردکننده از نظر کاهش سطح فقر و شدت فقر همیشگی نشان دادهاند. در این فصل چهار نوع رویکرد به صنعتی شدن، مورد مطالعه قرار گرفته است. دسته اول، کشورهایی بهویژه در آمریکای لاتین بودند که تجربهای در زمینه صنعتی شدن اولیه داشتند. دسته دوم که نمونه مهم آن هند است، توسعه خود را تحت حمایت امپراتوریها و در دوره بین دو جنگ آغاز کرده بودند. دسته سوم، کشورهایی بودند که بهعنوان نماینده سرمایهداری در نظامهایی عمل میکرد که در آنها طبقه سرمایهدار بومی به شکل کاملاً توسعهیافتهای ظهور نکرده بود و نهایتاً دسته چهارم، کشورهایی را دربرمیگرفت که در آنها استعمارزدایی با یک وقفه انقلابی به نفع روش سوسیالیستی توسعه، به وقوع پیوست. در این فصل همچنین به نظریه لوئیس اشاره میشود که معتقد بوده انتظار میرود مزایای صنعتی شدن به سمت روستاییان فقیر، بهاصطلاح «به پایین رخنه کند.»
فصل سوم با عنوان «تجدید ساختار فرآیندهای توسعه: نخست کشاورزی» به این نکته میپردازد که برخی ملاحظات در پی شکست نسبی راهبردهای صنعتی شدن در نظامهای اقتصادی فقیر درحالتوسعه، از دهه ۷۰ به بعد وارد مبحث توسعه شده است. در این رویکردها، موقعیت صنعتی شدن بهعنوان نخستین محرک رخنه به پایین، به رشد کشاورزی منتقل میشود. در شکل تجدید نظر شده رخنه به پایین کشاورزی(بهجای صنعتی) این مسئله مطرح میشود که آیا رشد تولید ناخالص داخلی کشاورزی، به پایین رخنه میکند و فقر روستایی را از بین میبرد یا خیر؟
در فصل چهارم کتاب نیز که عنوان «مداخلهها» را بر خود دارد، نویسنده بر این نظر است که برای زیر سؤال بردن عقلانیت راهبردهایی که برای برخورد با ابعاد بحرانی مسئله فقر روستایی، همچنان به آثار رخنه به پایین رشد(صنعتی یا کشاورزی) اتکا میکنند، شواهد کافی بر مبنای تجربیات توسعه در گذشته وجود دارد. اکنون همگان به این نکته پی بردهاند که فرآیند رشد بهجای اینکه صرفاً از نظر سرعت اهمیت داشته باشد، از نظر ماهیت نیز بسیار حائز اهمیت است. در این میان و برای بهبود فرآیند توسعه، دو رهیافت وجود دارد. نخستین رهیافت، ماهیتی التقاطی داشته و مجموعهای گوناگون از مداخلههای تکمیلی و تدریجی را در خطمشی بهمنظور بهبود عملکرد توسعه و جبران ناکامیهای آن دربرمیگیرد. دومین نوع رهیافت نیز که ماهیتی کلان-راهبردی دارد، شامل جهتدهی مجدد و بنیادین کل اقتصاد است و نمونههای آن، طرحهای تعدیل ساختاری صندوق بینالمللی پول است که در سطحی گسترده به اجرا درآمدند. این طرحها بر اساس تحلیلِ جهانی بیماریشناختیِ بحران توسعه، دارویی یکسان را برای تمامی بیماریها بهدست میدهند.
سایث، آشوانی.(۱۳۷۵). راهبردهای توسعه و روستاییان فقیر . ترجمه بهنام شاهپوری. چاپ اول، تهران: انتشارات وزارت جهاد سازندگی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی
- معرفی نویسنده کتاب: فاطمه نصیری