کشاورزی، فقر و اصلاحات ارضی در ایران


نویسنده کتاب: محمدجواد عمید

ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، اصلاحات ارضی را در سده اخیر تجربه کرده است. برنامه اصلاحات ارضی که مهمترین هدف آن کاهش فقر روستایی و برانگیختن توسعه کشاورزی بود اوایل ۱۹۶۲ در ایران آغاز شد. در نتیجه اصلاحات ارضی تعداد نسبتا زیادی از دهقانان ایرانی زمین دریافت کردند و کاربرد نهادهای جدید مانند کودهای شیمیایی و تراکتورها در فعالیت­های زراعی پس از اصلاحات به طور قابل توجهی افزایش یافت. در مجموع نظام ارضی جدیدی جانشین نظام قدیمی مالک-دهقان (ارباب- رعیتی) شد؛ نظامی که به اعتقاد همگان مانع توسعه کشاورزی و روستایی محسوب می­شد. با وجود این نرخ رشد کشاورزی افزایش چشم­گیری نیافت و در سطح استاندارد زندگی اکثر دهقانان بهبودی حاصل نشد. تاکنون مطالعات با ارزشی تأثیرات اجتماعی- سیاسی اصلاحات ارضی را مورد مطالعه قرار داده­اند اما تاکید اصلی این کتاب بررسی اثرات اصلاحات ارضی بر سطح زندگی روستاییان فقیر است.

این کتاب به هشت فصل تقسیم شده است. فصل اول مقدمه‌ای درباره‌ای الگوی مطالعه و  برخی اطلاعات کلی در مورد کشاورزی ایران است.

از آنجا که نظام ارضی سنتی در ایران، یک نظام اجاره داری بود، فصل دوم کتاب با بحثی کلی در مورد توسعه‌نیافتگی کشاورزی در نظام اجاره­داری سنتی آغاز می­شود. گرچه روند کلی بحث بر ناتوانی سهم­بری برای توسعه کشاورزی و کاهش فقر روستایی تمرکز یافته است، اما به برخی ویژگی­های مثبت این نظام پرداخته می‌شود که عبارتند از خطرات تولید، شرایط حاکم بر بازار، هزینه‌های نظارت، نتایج مصیبت­بار  کاهش برداشت محصول برای دهقانان و غیره.

بر اساس تحلیل­های نظری فصل پیشین در فصل سوم به کنکاش در مورد نظام ارضی سنتی ایران پرداخته می­شود. این نظام با سه ویژگیِ تمرکز زمین در دست تعدادی مالک غایب، سهم‌بری به عنوان شکل غالب اجاره داری زمین و رواج فنون قدیمی و ابتدایی در تولید توضیح داده می­شود و چنین نتیجه گرفته می­شود که این نظام عامل تأخیر در توسعه کشاورزی و موجب تنگدستی و بدهکاری توده مردم روستا بوده است. در انتهای فصل با بررسی فقر روستایی چنین نتیجه گرفته می­شود که فقر و بدهکاری در بین اکثر روستاییان ایران به شدت وجود داشته است. به طوری که یک سوم جمعیت روستایی بدون وجود درآمد اضافی حاصل از کارهای غیر رسمی در شهرها به دست می‌آوردند به سختی می‌توانستند زندگی خود را تأمین کنند؛ زندگی یک سوم دیگر جمعیت روستایی که به زمین دسترسی نداشتند و به فرصت‌های محدود اشتغال در کشاورزی و مشاغل غیررسمی شهرها متکی بودند از این نیز وخیم‌تر بود و استانداردهای زندگی یک سوم باقیمانده شاید اندکی بهتر بوده باشد.

هدف اصلی فصل چهارم تشریح این مطلب است که اصلاحات ارضی چگونه می­تواند یا نمی­تواند در بهبود شرایط زندگی تعداد زیادی از روستاییان و ایجاد انگیزه برای پیشرفت کشاورزی توفیق حاصل کند. نویسنده بر این اعتقاد است که نتیجه نهایی برنامه توزیع مجدد زمین به تغییری که در نظام اجاره­داری سنتی به شکل یک نظام­ دوگانه گرا یا وحدت گرا بر جای می‌گذارد بستگی دارد. نظام دوگانه گرا اصولا از دو دسته کشاورزان دارای زمین­های وسیع و کشاورزان کم­زمین تشکیل می­شود، در حالیکه نظام وحدت­گرا در برگیرنده مزارع خانوادگی کوچک است. در این فصل نشان داده می‌شود که فقط نظام ارضی وحدت گرا می­تواند سطح زندگی اکثریت روستاییان را بهبود بخشد.

نویسنده در فصل پنجم به معرفی ویژگی­های اصلی برنامه اصلاحات ارضی ایران می­پردازد. قوانین و تصویب­-نامه­های اصلاحات ارضی برای بررسی میزان و نحوه جهت گیری آن‌ها به سمت نظام ارضی وحدت گرا یا دوگانه گرا بازبینی می‌گردد.

تأثیر واقعی برنامه اصلاحات ارضی بر نظام ارضی در فصل ششم بررسی می­شود. در ابتدا نحوه اجرای قوانین اصلاحات ارضی به منظور برآورد و تخمین مقدار زمین توزیع شده و نسبت جمعیت روستایی که زمین دریافت کرده‌اند، بررسی می­شوند.

در فصل هفت بررسی وضعیت کشاورزی ایران پس از اصلاحات ارضی بدین منظور انجام گرفته است که مشخص شود اکثریت کشاورزان پس از اصلاحات ارضی تا چه حد توانسته‌اند به نوسازی فنون کشت و بهبود وضع تولید دست یابند.

تأثیر اصلاحات ارضی در ارتقای رفاه اکثریت روستاییان در فصل هشت بررسی شده است. نویسنده در این فصل اشاره می‌کند که در نتیجه برنامه اصلاحات ارضی که در سال ۱۹۶۲ در ایران آغاز شد یک نظام دوگانه گرا جانشین نظام ارباب رعیتی شد که در نتیجه آن مزرعه داران بزرگ پس از اصلاحات ارضی دارای زمین­های زراعی وسیعی شدند، به سرمایه و منابع آب به راحتی دسترسی یافتند و از حمایت دولتی نیز برخوردار شدند. در حالیکه کشاورزان خرده پا غالبا با مشکلاتی در زمینه منابع آب رو به رو بودند و اغلب از حمایت دولت نیز محروم ماندند. در نتیجه کشاورزان خرده پا شانس کمتری برای بهبود وضع زراعت و ارتقای سطح استانداردهای زندگیشان در شرایط کشاورزی پس از اصلاحات ارضی به دست آوردند. همچنین تعداد زیادی از کارگران بی زمین که در میان فقرای روستایی زندگی می­کردند، هیچ زمینی دریافت نکردند و تعداد آن‌ها رو به افزایش گذاشت. علاوه بر این کاهش فرصت‌های اشتغال در نتیجه تمایل مالکان بزرگ به مکانیزه کردن کشاورزی، اوضاع را برای کارگران روستایی بیش از پیش وخیم نمود. وی اضافه می‌کند با آنکه افزایش سریع درآمدهای نفتی و رشد بی رویه شهرنشینی، رفاه مادی افرادی که روستاها را ترک کردند تا حدی افزایش داد و فشار را بر آنانی که در روستا ماندند کاهش داد، اما فقط تعداد اندکی از روستاییان شاهد بهبود وضع  زندگی و رفاه خود بودند و فقر چهره شوم خود را برای اکثریت روستاییان بر جای گذاشت.

عمید، محمدجواد(۱۳۸۱) کشاورزی، فقر و اصلاحات ارضی در ایران، ترجمه رامین امینی نژاد، تهران: نی

  • نویسنده معرفی کتاب: فاطمه نصیری

کتاب‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *