نویسندگان کتاب: جان هاو و پیتر ریچاردز
راههای روستایی مقدمتا به عنوان راههایی تعریف میشوند که روستاها را به هم میپیوندند و فرصتهای بیشتری را برای مسافرت و رساندن محصولات به بازار در اختیار روستاییان میگذارد. در همه کشورهای در حال توسعه، تعداد راههای اصلی اندک است. فرضیه کتاب پیش رو این است که تصمیم گیری برای اینکه کدام راه روستایی احداث و بهسازی شود، بر توزیع درآمد و کاهش فقر روستایی بسیار موثرند. بنابراین اگر قرار است فقر روستایی کاسته شود باید معیارهای گزینش راه، مجدداً طراحی شوند تا این هدف را برآورده سازند. نویسنده بر این اعتقاد است که معیار اصلی راهسازی «بهترین راه از نظر سود اقتصادی با تاکید بر حجم تولیدفیزیکی» بوده است و به همین علت هنوز معیار مشخصی برای اندازه گیری تأثیر احداث راه در کاهش فقر روستاها نداریم. در این کتاب الگو و کاربری شبکههای راههای محلی، علل طرحهای راهسازی و نتایج آن برای حمل و نقل کالا، سفرهای شخصی، تحصیلات، بهداشت و به طور کلی کاهش فقر تجزیه و تحلیل میشود و پیشنهادهایی در مورد معیارهای مناسب برای گزینش در آینده عرضه میگردد.
فصل اول به بررسی تجربه برخی کشورهای جهان سوم در مورد کارکرد اقتصادی جا به جایی و حمل و نقل در احداث راهها، تأثیر راهسازی و نوسازی کشاورزی بر کاهش فقر روستایی و تأثیر راهسازی بر جابهجاییهای شخصی (مثلاً برای دسترسی به آموزش و بهداشت) و کاهش فقر میپردازد.
در فصل دوم معیارهای گوناگون گزینش که برای برنامههای سرمایه گذاری در امر راهسازی در کشورهای در حال توسعه به کار گرفته شدهاند، مورد بررسی قرار میگیرند. آنچه در این فصل مورد توجه ویژه است، آنکه این معیارهای گزینشی، تا چه میزان دستاوردهای مربوط به توزیع درآمد حاصل از برنامههای راهسازی را به حساب آوردهاند. نویسنده چنین نتیجه میگیرد که معیارهای گزینشی که منافع اجتماعی را مدنظر قرار میدهند در چندین کشور در حال توسعه به کار گرفته شدهاند ولی این منافع اجتماعی اغلب به وسیله شاخصهای نسبتاً ناقصی نظیر هزینه سرانه هر بهره بردار محاسبه شدهاند و اثرات توزیع درآمد صریحاً تعیین نشده است. در واقع معیارهای اجتماعی به عنوان ابزار انتخاب مورد استفاده قرار نمیگیرند و اگر استفاده بشود، انتخاب نهایی بر پایه معیارهای کمی و اقتصادی است.
فصل سوم مروری بر شواهد موجود در زمینه اثرات برنامههای سرمایه گذاری در راهسازی بر توزیع درآمد و دسترسی به خدمات است. مهمترین برداشت نویسنده از مرور تحقیقات در این زمینه، کمبود شواهد اثرات سرمایه گذاری در احداث راهها بر کاهش فقر روستایی است؛ چرا که تا قبل از سال ۱۹۷۰ معیار راهسازی مطلوب افزایش تولیدات کشاورزی بود و عملاً مطالعهای در زمینه مورد تحقیق صورت نگرفته است و از طرفی اندازه گیری دقیق اثر سرمایه گذاری در راهسازی بر توزیع درآمد در روستاها ذاتاً مشکل است. نویسنده چنین نتیجه میگیرد که بر اساس شواهد موجود طرحهای راهسازی اساساً برای کاهش فقر روستایی کلید نمیخورد. این طرحها اغلب باعث مشاع کردن زمین، افزایش کارگران بی زمین، افول صنایع محلی در مواجهه با رقابتهای بیرونی، تغییرات زیست محیطی و تسریع مهاجرت به شهر بینجامد. اما ممکن است بر خلاف این اثرات کوتاه مدت، در بلند مدت باعث افزایش تولید و اشتغال شود. همینطور نویسنده تاکید میکند که اجاره زمین یکی از عوامل اصلی در تعیین افراد ذینفع در این پروژهها است. به نظر وی در صورتی که زمین عادلانه توزیع شده باشد پروژههای راهسازی بهتر در خدمت گروههای کم درآمدتر قرار خواهد گرفت.
فصل چهارم به نتیجه گیری از مباحث مطرح شده اختصاص یافته است. نویسنده چنین نتیجه میگیرد که اگر ملاک اصلی انتخاب احداث راه روستایی کمک به تولید و فروش محصولات کشاورزی باشد، انتظار میرود که راه، ساختار طبقاتی اقتصادی – اجتماعی موجود را تقویت کند. زیرا اساساً به تولیدکنندگان آگاهتر و ثروتمندتر کمک میکند تا از دیگران سریعتر رشد کنند. همچنین وسایل حمل و نقل و نگهداری از راهها در میزان اثرگذاری پروژههای راهسازی بر کاهش فقر روستایی دخیلند. در نهایت نویسنده معتقد است که در مراحل تصمیم گیری برای احداث راه روستایی باید تلاش شود تا ملاحظات مربوط به کاهش فقر در ضوابط و معیارهای تصمیمگیری برای راهسازی گنجانده شود.
هاو، جان و ریچاردز، پیتر(۱۳۷۲)، راههای روستایی و کاهش فقر، ترجمه جواد متوسلی،تهران: وزارت جهاد سازندگی. مرکز تحقیقات و بررسی مسایل روستایی دفتر بینالمللی کار.
- نویسنده معرفی کتاب: فاطمه نصیری