حکمروایی شهری و فقر؛ فقر تهیدستان شهری در کشورهای در حال توسعه


نویسنده کتاب: نیک دیواس و دیگران

کتاب حکمروایی شهری و فقر بر مبنای طرح پژوهشی سه ساله‌ای تدوین شده، که طی آن تیمی از پژوهشگران انگیلیسی در سال۱۹۹۸-۲۰۰۱ به آزمون ارتباط بین حکمروایی شهری و فقر در ۱۰ شهر آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین پرداخته‌اند. این پژوهشگران سعی کرده‌اند در این طرح به سه سوال اساسی پاسخ دهند: ۱- چگونه و به چه میزان فقرا از رشد یا تغییر اقتصادی بهره‌مند می‌شوند؟ ۲- فقرا چگونه می‌توانند بر دستور کار موسسات مختلف حکمروایی شهر تاثیر گذارند؟۳- چه نظام‌های سیاسی و یا نهادی، کدام فرآیندها و سازوکارهای رسمی یا غیررسمی، به نتایج و تصمیمات فقرزدا منجر می‌شود؟ می‌توان گفت پیام اصلی این مطالعه این است که رفاه فقرای شهری می‌تواند از طریق دسترسی به فرصت‌های اقتصادی، شبکه‌های اجتماعی حمایتگر و دسترسی بیشتر به دارایی‌ها، زیرساخت‌ها و خدمات بهبود یابد. اینکه چگونه این عناصر مهم برای فقرا در دسترس هستند به شیوه عملکرد حکروایی شهری، فرایندهای سیاسی محلی، تاثیر سازمان‌های گوناگون جامعه مدنی نماینده فقرا و ظرفیت پاسخگویی مدیریت شهری بستگی دارد. فصل نخست کتاب  به مرور مطالعات مرتبط صورت گرفته و توضیحات مختصری در مورد  شهرهای مورد پژوهش اختصاص داده شده است.

نیک دیواس عضو هیئت علمی و مدیر گروه توسعه بین‌المللی در دانشگاه بیرمنگام انگلستان در فصل دوم مفاهیم کلیدی فقر شهری و حکمروایی شهری را مورد بررسی قرار داده است، وی همچنین توضیح داده است که چگونه فرایندهای جهانی سازی و تمرکززدایی، ویژگی‌های فقر و حکمروایی شهری را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در فصل سوم ارسالا گرنت این مسئله را بررسی می‌کند که کدام یک از شیوه‌های مدیریت شهری می‌تواند همزمان شرایط اقتصادی شهر و تاثیر آن بر فقرا را مدیریت کند. در بخش بعدی فصل به این موضوع پرداخته می‌شود که آیا رشد و تغییر اقتصادی در شهرهای مورد مطالعه فقرا را منتفع ساخته یا خیر؟ بدین منظور نویسنده دو بعد مهم رابطه بین رشد اقتصادی و فقر را بررسی کرده است. که بعد اول عبارتست از عملکردهای بازار کار که شامل روش‌هایی می‌شود که بخش غیررسمی و اقتصاد محلی در آن به خلق فرصت‌های اقتصادی می‌پردازد. بعد دوم نیز توانایی فقرا جهت دستیابی به منافع فرصت‌های اقتصادی در دسترس است.

جو بیل دانشیار مطالعات توسعه در مدرسه اقتصادی لندن در فصل چهارم تحلیل‌های بیشتری از ماهیت متفاوت فقر شهری و معیشت فقرای شهری را مورد مطالعه قرار می‌دهد. از نظر او وضعیت فقرا به سیاست‌های حکمرانان و شبکه های روابطی که سرمایه اجتماعی برای فقرا ایجاد می‌کند، بستگی دارد. بیل محدودیت‌های منابع اجتماعی فقرا را خاطرنشان می‌سازد و پیش نیاز حکمروایی خوب شهری را به درک شایسته‌ای از معیشت فقرا منوط می‌کند.

در فصل پنجم استاد توسعه شهری بین‌الملل دانشگاه بیرمنگام، کارول راکودی فرایندهای سیاسی شهری را در شهرهای مورد مطالعه تحلیل می‌کند. او بافت سیاسی شهرها شامل ساختارها، فرایندها و سازوکارهای توسعه مشارکت شهروندی را مورد توجه قرار می‌دهد. در واقع هدف اصلی وی ارائه راهکارهایی است که از طریق آن‌ها صدای فقرا شنیده شود. او کار خود را با ارائه تیپولوژی ممکن از نظام‌های سیاسی شهری که بر اساس روابط بین شهروندان، جامعه مدنی و حکومت محلی شکل یافته‌اند به پایان می‌برد.

در فصل ششم نیک دیواس به تحلیل این مطلب می‌پردازد که کدام حکومت شهری در شهرهای مورد مطالعه ظرفیت و اشتیاق پاسخ‌گویی به نیازهای فقرا شهری را دارد. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که حکومتهای شهری به لحاظ صلاحیت و تعهد کارمندان و به خصوص از نظر منابع مالی با محدودیت‌های جدی روبرو هستند. همچنین در برخی موارد فقرا توانسته‌اند موقعیت اقتصادی خود را بهبود بخشند و بر برخی از فشارها فائق آیند، مسئولیت بیشتری بپذیرند و نسبت به فقر شهری رویکرد مشارکتی اتخاذ کنند.

در فصل هفتم دیانا میتلین به نقش جامعه مدنی در ارتباط با فقرای شهری در شهرها مورد مطالعه می‌پردازد. وی پس با تحلیل این نمونه‌ها چنین نتیجه می‌گیرد که هرچند مثال‌هایی از شهرهای مورد مطالعه نشانگر آن است که سازمانهای مردمی و سازمانهای غیردولتی در متاثر کردن سیاستهای شهری و اقدامات در جهت کمک به فقرا نقش داشته‌اند، اما هنوز سازمانهای مردم نهاد محدودیت‌های زیادی دارند و ممکن است از نمایندگی فقرا بسیار فاصله داشته باشند.

فیلیپ آمیس رویکرد حکومتهای شهری در مورد بخش غیررسمی را در فصل هشتم مورد بررسی قرار می‌دهد. وی اشاره می‌کند که حکومتهای شهری سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای در مقابل مشاغل بخش غیررسمی اتخاذ کرده‌اند، حتی در جایی که به طور رسمی حکومت‌ها مدعی هستند که به فقرا کمک می‌کنند باز هم مداخله‌ها اغلب بر فرصت‌های درآمدی اقشار آسیب‌پذیر و مکان ویژه کسب و کار فقرا تاثیرات مخربی دارد. آمیس نمونه‌هایی را مورد بررسی قرار می‌دهد که مشارکت فقرای شهری سیاست‌ها و شیوه‌های اجرایی قدرت‌های شهری بخش غیررسمی را متاثر کرده‌اند. او در پایان نتیجه می‌گیرد که پاسخگویی دموکراتیک قویترین سپر در برابر حکمرانی بد است.

 فیونا نونان و نیک دیواس در فصل نهم نارسایی در زیرساخت‌های اساسی و خدمات شهرهای مورد مطالعه و تاثیر آن بر فقرا را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها دسترسی فقرا به زمین نه تنها برای خانه‌سازی مهم است، بلکه به علت فراهم کردن مجالی برای فعالیت‌های اقتصادی، اهمیت دارد. از نظر آنها دسترسی به خدمات و زیرساخت‌های اساسی نسبت به سایر برنامه‌های رفاهی احتمالا تاثیر مثبت بیشتری بر فقرا دارد. نونان و دیواس در ادامه  راه حل‌های بهبود دسترسی برای فقرا به زمین و خدمات پایه را بازبینی می‌کنند و گزارشی از اقدامات حکومت‌های شهری برای برآوردن نیازهای فقرای شهری ارائه می‌دهند.

در فصل پایانی نیک دیواس بر اساس شاخص‌های تحقیقشان، خلاصه گزارش تطبیقی بین ۱۰ شهر مورد مطالعه را  ارائه می‌دهد. سپس بر اساس سوالات اصلی تحقیق، نتایج اصلی این مطالعه را بازبینی کرده و توصیه هایی را برای نمایندگان انتخابی، ادارات شهری، سازمان‌های اجتماع محلی، سازمانهای غیردولتی و آژانس‌های خیریه ارائه می‌نماید. او کار خود را با اولویت‌های پیشنهادی برای پژوهش‌های آتی به پایان می‌برد.

دیواس، نیک و دیگران(۱۳۹۵)،حکمروایی شهریی و فقر فریاد تهیدستان شهری در کشورهای درحال‌توسعه، ترجمه حسین حاتمی‌نژاد، تهران: آذرخش.

  • نویسنده معرفی کتاب: فاطمه نصیری

کتاب‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *