ثروت و فقر ملل؛ چرا بعضی‌ها چنان ثروتمندند و بعضی‌ها چنین فقیر؟


نویسنده کتاب: دیوید س. لندز

این کتاب بیش از آن که تحلیل اقتصادی درباره چرایی فقر و ثروت کشورها ارائه دهد، کتابی است تاریخی از دوره‌های فراز و فرود تمدن‌ها و ملت‌ها. نویسنده برای پاسخ گفتن به این پرسش که وضعیت فقر و ثروت کشورها چگونه به مرحله کنونی رسید پای مسائل متنوعی مثل آب و هوا، منابع طبیعی، جغرافیا، ویژگی‌های نژادی و فرهنگی، استعمار، استثمار، امپریالیسم و صدور سرمایه را به میان می‌کشد. او به تفصیل و با جزئیات در قالب ۲۹ فصل تاریخ شکوه و زوال اقوام آزتک‌ها و اینکاها و سایر تمدن‌های آمریکای جنوبی، کشورگشایی‌های پرتغال، هلند و اسپانیا، امپراتوری چین، ژاپن، تمدن کشورهای اسلامی و کشورهای اروپای مرکزی را تشریح می‌کند.

اولین عاملی که نویسنده در پاسخ به چرایی نابرابری فزاینده بین کشورهای پیشرفته و کشورهای فقیر معرفی می‌کند، مربوط به ویژگی‌های تغییرناپذیر جغرافیایی و نابرابری‌های طبیعی می‌شود. از نظر نویسنده آب و هوای گرم و طاقت‌فرسای مناطق استوایی علاوه بر بوجود آوردن مناطقی که به دلیل رشد و نمو حشرات خطرناک و انواع انگل‌ها، سکونت را در برخی مناطق ناممکن کرده است و در برخی دیگر از مناطق با خطر مرگ همراه کرده است، باعث کاهش کارایی ساکنان این نواحی شده است. نویسنده این تحلیل را با این واقعیت تأیید می‌کند که در محدوده فاصله ۳۵۰۰ کیلومتری خط استوا هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای پیدا نمی‌شود.

در قسمت‌های بعدی نویسنده به سراغ تمدن‌ها و کشورهایی می‌رود که به لحاظ جغرافیایی و امکانات طبیعی چندان در مضیقه نبودند و حتی در دوره‌هایی در اوج رشد و شکوفایی اقتصادی بوده‌اند، مثل چین، ژاپن و کشورهای مسلمان در آسیای مرکزی. وضعیت دوران شکوفایی این کشورها را به تفصیل بررسی و به این سؤال پرداخته می‌شود که چرا در پیش‌روند تاریخی این کشورها از دور خارج شده و کشورهای اروپایی توانستند بر جهان مسلط شوند. در بخش عمده‌ای از کتاب به تشریح موقعیت استعماری کشورهای اروپایی مثل بریتانیا، پرتغال، هلند و اسپانیا بر قاره تازه کشف‌شده امریکا و کشورهای جنوب شرق آسیا و آفریقا و دلایل این تسلط پرداخته می‌شود.

نویسنده میل به گسترش و جهان‌گیری کشورهای اروپایی را که به شکوفایی اقتصادی آن‌ها و بوجود آمدن انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ منجر شد، در مناسبات اجتماعی و اقتصادی که در قرون وسطی در این سرزمین شکل گرفت و آن را از دیگر جوامع متمایز ساخت، ریشه‌یابی می‌کند که می‌توان آن را اختصاراً در دو عامل چنین بیان نمود: عامل نخست فرا رفتن و پیشرفت مداوم اروپاییان در حوزه اندیشه و اختراعات تکنولوژی بیان می‌شود. گرچه چین و کشورهای اسلامی در دوره‌هایی در این حوزه‌ها بسیار پیشروتر از کشورهای اروپایی بودند، اما بنا به محدودیت‌های نهادی این روند نه تنها دچار وقفه، بلکه به نهادینه شدن وقفه منجر شد. عامل دوم را که تا حدی علت این محدودیت نهادی را هم توضیح می‌دهد، باید در ساخت قدرت مربوط به این سرزمین‌ها جستجو کرد. در کشورهای شرقی به دلیل وجود استبداد و قدرت حاکمه مرکزی که هر شکلی از خودمختاری و کنترل‌ناپذیری اتباع‌اش را سرکوب می‌کرد، هیچ گاه بستر مناسب برای رقابت افراد و رشد بدون محدودیت شکل نگرفت. قدرت مرکزی در این کشورها همواره خواهان نوعی انزوا و سکون بوده است تا بتوانند ارزش‌ها و ثبات خود را حفظ کنند. در مقابل در جوامع اروپایی مسابقه برای کسب قدرت از عوامل ویژه‌ای بود که به ایجاد شهرهای نیمه خود مختار کمک کرد، شهرهایی که بازرگانان در آن نقش عمده‌ای داشتند و با استفاده از شکاف موجود میان صاحبان قدرت (اشرافیت زمین‌دار و پادشاه) حقوق سیاسی و اقتصادی بی بدیلی در قرون وسطی بدست آوردند. نویسنده این عوامل را عمده‌ترین عوامل رشد تجارت و رو آوردن کشورهای اروپایی به سمت مناطق دیگر جهان و فراهم کردن شرایط و امکانات لازم برای انقلاب صنعتی می‌داند.

نویسنده هم‌چنین در تحلیل‌های خود اهمیت قابل ملاحظه‌ای برای مقولهٔ فرهنگ در توسعهٔ اقتصادی قائل می‌شود. گرچه مکرراً سعی می‌کند تحلیل خود را از رویکردهای نژادپرستانه و جبرگرایانه مبرا سازد، اما تأکیدش بر روحیه سخت‌کوشی، اهل کار و تلاش بودن و پشتکار و دقت علمی کشورهای اروپایی در نیل به رشد اقتصادی، روشن‌تر از آن است که قابل انکار باشد. نویسنده تنها راه رسیدن به رشد اقتصادی را ایجاد و تقویت این ارزش‌ها در میان مردمان کشورهای فقیر می‌داند. نویسنده علت درجا زدن و عقب‌ماندگی کشورهای توسعه‌نیافته در صد سال گذشته را هیجان‌های قومی و ملی می‌داند که به جای آن که مانند کره جنوبی از استعمارکننده خود (ژاپن) یاد بگیرند، از امپریالیسم کینه به دل گرفته‌اند و علیه اربابان سابق خود شورش کرده‌اند. بخشی از کتاب به تشریح و تفسیر وضعیت کشورهای جهان سومی تخصیص یافته است که به دنبال راه‌های انقلابی و اقتصادهای غیرسرمایه‌داری بوده‌اند و از این طریق خود را عقب‌مانده‌تر از گذشته ساخته‌اند. نویسنده در نتیجه‌گیری پایانی تأکید می‌کند کمک‌های مالی و ایجاد اشتغال توسط کشورهای پیشرفته در کشورهای فقیر هیچ کمکی به هیچ یک از طرفین نمی‌کند و علاوه بر این که باعث بروز مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی در کشورهای پیشرفته می‌شود، کشورهای فقیر را نیز پرتوقع و تنبل خواهد کرد.

لندز، دیوید س (۱۳۸۴) ثروت و فقر ملل؛ چرا بعضی‌ها چنان ثروتمندند و بعضی‌ها چنین فقیر، مترجم ناصر موفقیان، تهران: گام نو.

  • نویسنده معرفی کتاب: زهره نجفی

کتاب‌ها

توسعه اقتصادیفقر و ثروتکشورهای جهان سومنابرابری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *