نویسندگان کتاب: دیوید کودی، مارگارت گروش، جان هادینات
در دو دهه گذشته این اجماع حاصل شده است که رشد اقتصادی برای کاهش فقر یک ضرورت است، اما شرط کافی نیست و مؤلفههای دیگری نیز در این راستا مورد نیاز است. به این منظور پایهٔ داراییهای خانوارهای فقیر میبایست تقویت شود تا آنها بتوانند در فرایند رشد مشارکت داشته باشند. از سوی دیگر رشد باید بر داراییهای به دست آمده توسط فقرا و بخشهاییی که آنها اکثریت را دارند، تمرکز بیشتری داشته باشد. از این رو از آنجا که حاصل شدن مزایای چنین استراتژیای زمانبر است، پرداختهای انتقالی کوتاهمدتی برای حفظ و افزایش مصرف فقیرترین خانوارها ضروری است. این کتاب مروری از تجربهها و درسهای آموخته شده از بکارگیری روشهای مورد استفاده در اقدامات مربوط به هدفمندسازی پراختهای انتقالی در کشورهای در حال توسعه را ارائه میدهد (باید توجه داشت پرداختهای انتقالی با یارانه متفاوت است؛ اولی پرداختهایی است که دولت به صورت مستقیم و خارج از جریان داد و ستد کالاها و خدمات به منظور جبران کاهش درآمد خانوارها میپردزد، در حالی که دومی پرداخت مابهالتفاوت قیمت تولید و قیمتی که مصرف کننده میپردازد، توسط دولت است). کتاب در قالب مطالعات موردی بیش از ۱۰۰ مورد از اقداماتی صورت گرفته توسط بانک جهانی، مؤسسه بینالمللی تحقیقات سیاستگذاری غذا و بسیاری از دیگر نهادهایی که در زمینه طراحی، اجرا و اثربخشی روشهای طراحی شده برای سوق دادن مزایا به سوی فقرا دخالت دارند، را مورد ارزیابی قرار میدهد.
کتاب در پنج فصل تدوین شده است. فصل نخست به مقدمه اختصاص یافته است. در فصل دوم تحت عنوان «هدفمندسازی: کلیات» مروری مختصر بر هدفمندسازی، مزیتها و هزینههای مربوط به آن و روشهای ارزیابی عملکرد هدفمندسازی صورت میگیرد و یک طبقهبندی از روشهای هدفمندسازی ارائه میشود. روشهای هدفمندسازی -که در واقع همان روشهای شناسایی صحیح و مؤثر خانوارهای فقیر است- که در این بخش مورد بررسی قرار گرفتهاند، در سه قالب کلی «ارزیابی فرد/خانوار»، «هدفمندسازی مقولهای» و «خودانتخابی» جای میگیرند. سازوکارهایی که برای شناسایی در روش نخست به کار گرفته میشوند، عبارتند از آزمونهای استطاعت مالی ساده، آزمونهای استطاعت مالی تقریبی، هدفمندسازی اجتماع محور. روش دوم یعنی هدفمندسازی مقولهای روشی است که بر اساس آن همه افراد یک گروه مشخص سنی یا یک منطقه خاص مستحق دریافت مزایا تشخیص داده میشوند. روش سوم خود-انتخابی حالتی همگانی دارد، اما در این نوع هدفمندسازی، سازوکارهایی برای ترغیب فقیرترینها جهت استفاده از مزایا و عدم استفاده غیرفقرا اندیشیده شده است. مثلاً پرداخت مزایای غیر نقدی به صورت اجناس درجه دو یا محدود کردن پرداختهای انتقالی از طریق ارائه آن در زمانهای معین و با الزام به ایستادن افراد در صف. نویسنده تصریح میکند استفاده از یک روش هدفمندسازی رایج نیست و در ۶۰ درصد اقدامات مورد بررسی دو یا چند روش توأمان به کار گرفته شدهاند.
در فصل سوم تحت عنوان «شواهد بینالمللی دربارهٔ دستاوردهای هدفمندسازی»، اسناد و شواهد کمّی مربوط به دستاوردهای برنامههای هدفمندسازی که از مرور گسترده مطالعات موجود بدست آمده است، مورد تحلیل قرار میگیرد. در این فصل با استفاده از پایگاه دادههای مربوط به یافتههای اقدامات هدفمند فقرزدایی در کشورهای با درآمد پایین و متوسط، دستاوردهای مشاهده شده از هدفمندسازی مشخص میشود و با توجه به روشهای هدفمندساز تفاوتهای نظاممند در طراحی و اجرای اقدامات هدفمند نشان داده میشوند.
فصل چهارم تحت عنوان «اجرای روشهای هدفمندسازی» تحلیلهای کمّی فصل سوم را با بررسیهای کیفی روشهای معمول هدفمندسازی که در فصل دوم بررسی شد، تکمیل میکند و برای هر مورد تجربههای بینالمللی، اینکه یک روش چگونه عمل میکند، چه معیارهایی برای بهبود عملکرد آن وجود دارد، اجرای هر روش چه هزینههایی را ممکن است به همراه داشته باشد و شرایط مناسب برای به کارگیری هر روش چیست، مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل پنجم و پایانی به ارائه خلاصه و جمعبندی اختصاص یافته است. پیامهای اصلی درباره هدفمندسازی را به صورت خلاصه میتوان چنین بیان کرد: هدفمندسازی میتواند اثرگذار باشد. در میان تمام برنامههای مورد بررسی در این پژوهش، برنامه میانه، منابع بیشتری را -تقریباً ۲۵ درصد- نسبت به حالت توزیع تصادفی به فقرا انتقال میدهد. این وضعیت همیشگی نیست، زیرا در حالی که عملکرد به طور متوسط خوب بوده است، تقریباً در ۲۵ درصد موارد هدفمندسازی نزولی بوده است. یعنی توزیع تصادفی منابع سهم بیشتری از مزایا را به فقرا رسانده است. به طور کلی در پایان روشن میشود روش ارجحی برای همه انواع برنامهها یا در کشورهای با بافت متفاوت وجود ندارد. در نمونههای مورد بررسی، ۸۰ درصد تغییرات در عملکرد برنامههای هدفمندسازی ناشی از تفاوت درون روشها و تنها ۲۰ درصد ناشی از تفاوت روشها بوده است و میتوان گفت نوع اجرا به میزان فوقالعادهای بر میزان دستاوردها تأثیر دارد. هدفمندسازی میتواند مؤثر واقع شود، اما همواره و همهجا کارآمد نیست. هدفمندسازی نه داروی هر دردی است و نه اجرای آن غیرممکن، بلکه ابزاری بسیار مفید و محدود است.
کودی، دیوید؛ گروش، مارگارت؛ هادینات، جان (۱۳۹۱) هدفمندسازی پرداختهای انتقالی در کشورهای در حال توسعه (بررسی درسها و تجربهها)، مترجم غلامرضا غفاری، رضا امیدی، تهران: نشر علم.
- نویسنده معرفی کتاب: زهره نجفی