نویسنده کتاب: مرتضی خوشآمدی
کتاب «گفتمان، فقر، قدرت؛ با تمرکز بر جامعهشناسی زبان بوردیو» تألیف مرتضی خوشآمدی است که نشر بینش نو آن را منتشر کرده است. این کتاب را باید در زمره کتابهای جامعهشناسی محض توصیف کرد که بیش از توجه به تجارب میدانی در حوزه فقر نگاه محض جامعهشناختی دارد. وجه متمایز این کتاب در نگاه متفاوت آن به فقر در قالب گفتمان و قدرت است. به عبارت دیگر بر اساس نظر نویسنده نگاه به فقر، ریشههای آن و همچنین نحوه مواجهه با آن در میدانهای متفاوت و گفتمانهای متفاوت از یکدیگر متمایز است. بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که تغییر راهبرد برای ریشهکنی فقر نیازمند بازسازی گفتمانی در میدانهای متعدد است. آنچنان که از این مقدمه بر میآید، دو نظریهپرداز مورد توجه در این کتاب فوکو و بوردیو هستند.
کتاب خوشآمدی در شش فصل و ۲۴۰ صفحه تنظیم شده است که فصلهای «گفتمان»، «قدرت»، «فقر»، «آراء و نظریات میشل فوکو»، «آراء و نظریات پیر بوردیو» و «بحث و نتیجهگیری» را شامل میشود. واقعیت امر آن است اکثر فصلهای این کتاب بیش از آنکه موضوع فقر را پیگیری کند مباحث نظری گفتمان و قدرت را مورد بحث قرار میدهد و تنها در دو فصل «فقر» و بحث و نتیجهگیری به صورت خاص موضوع فقر را مورد مداقه قرار میدهد.
اگرچه فصل ابتدایی کتاب به تفصیل موضوع گفتمان را پیش میکشد، اما تعریفی مشخص از آن ارائه نمیدهد بلکه تاریخچه شکلگیری این مفهوم و تمایز آن در نحلههای مختلف همچون پساساختارگرایی، نومارکسیسم، انسانشناسی و غیره را مورد بحث قرار میدهد. تعریف مشخص گفتمان از نظر کتاب عبارت از «زبان، اما در وجه اجتماعی و ارتباطی است. گفتمانها نه تنها مرتبط است با چیزهایی که گفته و یا فکر میشوند، بلکه درباره این نیز هست که چه کسی، در چه زمانی و با چه آمریتی میتواند صحبت کند». ابعاد سهگانه گفتمان شامل کاربرد زبان، برقراری ارتباط میان باورها و تعامل میشود.
فصل دوم موضوع قدرت را مورد بحث قرار میدهد. به طور کلی کتاب سه رویکرد کلاسیک، ذهنیت گرایانه و پساساختارگرایانه را در تعریف قدرت از یکدیگر متمایز میکند. در نگاه هابز قدرت تعریفی ابزاری دارد، که از آن در مواقع حساس برای خروج از بنبستها در تعاملات اجتماعی استفاده میشود. در این تعریف قدرت به مثابه تحمیل اراده کنشگر اول به کنشگر دوم است. پارسونز نیز قدرت را تأمین خواسته جمعی تعریف میکند. با این حال رویکرد مد نظر کتاب رویکرد فوکو به قدرت است، در این رویکرد قدرت سیال، شبکهای و غیرمتمرکز است. قدرت در سرتاسر جامعه منتشر شده است و نهادهای مختلفی از آن بهره میبرند.
با توجه به مباحث مطرح شده در فصول اول و دوم، فصل سوم به موضوع فقر میپردازد، اگرچه ادعا میشود، این فصل به نوعی تحلیل گفتمان فقر است، اما بیش از هرچیز بررسی ساده رویکردهای مختلف به فقر را جمعآوری کرده و فروض صریح و ضمنی گفتمانی بر این رویکردها را آنچنان مورد بحث قرار نمیدهد. کتاب با تمایز فقر مطلق (معیشتی و حداقل زندگی) و فقر نسبی (توجه به نابرابری) هردو را دیدگاهی اقتصادی دانسته و در برابر آن فقر انسانی (برگرفته از توسعه انسانی) را پیش میکشد. مفروض اصلی فقر انسانی «عدم مشارکت اجتماعی پویا و فعال افراد» در مناسب اجتماعی است. در این منظر سیاست اقتصادی اجتماعی تجویزی «بازتوزیع فرصتها از طریق بسط آموزش و پرورش عمومی، بهداشت عمومی و جامعه مدنی فراگیر» است.
در تبیین فقر کتاب به طور کلی دو نوع نگاه عمده عاملیت محور و ساختار محور را مطرح میکند، رویکرد اول فرد فقیر را مقصر در نظر میگیرد و رویکرد دوم نظام اجتماعی را در فقیر کردن فرد مورد شماتت قرار میدهد. عمدهترین نظریهای که از نظر کتاب فقیر را مقصر در فقر بودن معرفی میکند «فرهنگ فقر» و «وابستگی فرهنگی» است. رویکرد مقصرپنداری نظام نیز بیش از همه توسط مارکسیسم و نظریاتی همچون «چرخ فضایی» ترویج میشود. همانند بخش قبلی کتاب رویکرد بینابین توسعه انسانی را به عنوان راهگشا معرفی میکند.
فصول چهارم و پنجم به صورت مفصل نظریات فوکو و بردیو در باب گفتمان، تبارشناسی، میدان و غیره را مورد مداقه قرار میدهد و ارتباط روشنی بین آن و فقر نمیتوان برقرار کرد، در نهایت فصل نتیجهگیری نیز خلاصهای از تمام آنچه در کتاب ارائه شد، بیان میگردد.
خوشآمدی، مرتضی (۱۳۸۸)، گفتمان، فقر، قدرت با تمرکز بر جامعهشناسی زبان بوردیو، تهران: نشر بینش نو.
- نویسنده معرفی کتاب: سعید هراسانی