نویسنده کتاب: جانستن بیرچال
کتاب «بازیابی مزیت بخش تعاون؛ کاهش فقر از طریق خودیاری تألیف جانستن بیرچال مربی و مدرس ارشد سیاست اجتماعی در دپارتمان علوم اجتماعی کاربردی دانشگاه استرلینگ اسکاتلند است. این کتاب به سفارش معاونت تحقیقات، آموزش و ترویج وزارت تعاون ترجمه و منتشر شده است. کتاب رابطه بین تعاونیها و کاهش فقر را مورد بررسی قرار میدهد.
در فصل اول مفاهیم کلیدی کتاب از جمله فقر و تعاونی تعریف میشود. علاوه بر آن تاریخچه شکلگیری تعاونیها مورد بررسی قرار گرفته و ارزیابی مقدماتیای از تأثیر تعاونیها بر کاهش فقر صورت میگیرد. در این فصل فقر در معنای ساده خود به این سؤال پاسخ میدهد که «آیا خانوارها یا افراد، در حال حاضر امکانات یا منابع کافی برای رفع نیازهای خود را در اختیار دارند». بر اساس همین تعریف کتاب خط آستانه فقر «یک دلار آمریکا در روز» را به عنوان معیار قبول میکند. نکته مهم آن است که کتاب بین مفهوم فقر و نابرابری تمایز قائل میشود، اگرچه میپذیرد هرچه رشد توام با برابری باشد، شتاب فقرزدایی بیشتر خواهد بود.
تعریف کتاب از تعاونی نیز «تشکلی است مستقل و متشکل از افرادی که داوطلبانه دور هم جمع میآیند تا نیازها و خواستهای مشترک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را از طریق نهادی با مالکیت مشترک و مبتنی بر نظارت مردمی (دموکراتیک تأمین نمایند».
از نظر کتاب دو موج انقلاب صنعتی و شهرنشینی منجر به نیاز مردم به مبادلات با پول، نوسانات اقتصادی، ازدحام جمعیت و تاثیرات مهارت زدایی ناشی از رواج فناوریهای نوین شد و آسیبپذیری آنان را افزایش داد. یکی از واکنشها به کاهش دستمزد و افزایش ناامنی شغلی رویآوردن به تعاونیها بوده است. پس از موفقیتهای اولیه این تعاونیها دولتها از آن به عنوان یک برنامه متمرکز برای کاهش فقر و افزایش اشتغال استفاده کردند. موضوعی که یک تضاد درونی در خود داشت، دیدگاهی که بر «توسعه از پایین به شیوه یادگیری عملی، همیاری و ترویج خوداتکایی مبتنی بود، اما برنامهریزی شده بوده و توسط بخشهای دولتی اجرا شود».
فصل دوم بررسی خط مشیها و سیاستهای سازمانهای بینالمللی را مورد مداقه قرار داده و این پرسش را مطرح میکند که تعاونی چه نقشی در مسیر دستیابی به اهداف و تعهدات سازمانهای بینالمللی دارند. این فصل با بیان اینکه سازمانهای بینالمللی همواره با تعاونیها همکاری داشتهاند بر امکان استفاده از ظرفیت تعاونیها در ریشهکن کردن فقر تاکید میکند. این فصل سه نقش برای تعاونیها در نظر میگیرد: فرصت، توانمندسازی و امنیت. تعاونیها چه از بعد عرضه (ایجاد بازارهایی برای کار و فعالیت فقرا) و چه تقاضا (ظرفیت بهرهگیری از فرصتها) توانایی بالقوهای برای فقرا دارند. محور امنیت نیز به معنای انجام اقداماتی در جهت کاهش میزان آسیبپذیری مردم فقیر در مقابل مخاطرات یا تهدیدات است.
فصل سوم با خروج از مباحث نظری به ۱۱ تجربه در قالب موردپژوهی میپردازد. این فصل مواردی همچون واگذاری منازل مسکونی مترو به اجارهنشینان در نیویورک، تعاونیهای لبنیات در بنگلادش، گردشگری کشاورزی زنان در یونان، عشایر در هندوستان، آب در بولیوی، کار در فنلاند، شرکت تعاونی صنعتی واکسیهای اوگاندا، جنگلداری اجتماعی در نپال، تعاونی مصرف در روسیه، برنامه آکوپا در ساحل آفریقا و تعاونی پرستاری در ویسکانسین میپردازد.
نتیجه نویسنده از موارد مورد بحث نشان میدهد که «تعاونی نه تنها قابلیت استفاده از شکلها و قالبهای مختلف را دارد، بلکه میتواند به روند ساماندهی فقیرترین و آسیبپذیرترین افراد جامعه نیز کمک کند. تشکیل تعاونی به شرط توسل به شیوه توسعه مشارکتی، به راحتی قابلیت الگوبرداری و تکثیرپذیری پیدا میکند».
فصل چهارم به عنوان نتیجهگیری به رابطه بین توسعه تعاونیها و توسعه مشارکتی در معنای عام آن میپردازد. این فصل نتیجه میگیرد که توسعه تعاونیها و دیگر تشکلهای خودیار یکی از ضرورتهای اصلی و حیاتی توسعه مشارکتی است. کتاب اشاره میکند باید تمرکز بر پروژههای پایلوت باشد، چرا که پایلوتهای موفق توانایی ترغیب تصمیمگیران برای تدوین سیاستها مناسب در جهت افزایش تکرارپذیری این تجربهها را دارد.
بیرچال، جانستن (۱۳۸۷)، بازیابی مزیت بخش تعاون کاهش فقر از طریق خودیاری، ترجمه محمود عباسی و غلامحسین حسینینیا، تهران: کلک سیمین.
- نویسنده معرفی کتاب: سعید هراسانی