چرا فقط برخی کشورها موفق به رشد تولید و فرار از فقر می شوند؟ (با تأکید بر تجربه چین)


در این گزارش بررسی می کنیم چرا برخی کشورها فقیر باقی می مانند در حالی که گروهی دیگر توانایی غلبه یافتن بر فقر را دارند. در بررسی علل فقر و ثروت کشورها، عوامل گوناگونی از جمله فرهنگ، نظام سیاسی، اقتصاد دولت گرا، اتکا به منابع طبیعی، کمک های خارجی و اصلاحات تقویت بازار مطرح می شود. در این مقاله برخی درس های آموزنده از تجربه چین در رابطه با پذیرش اصلاحات تقویت بازار را ملاحظه می کنیم. مقاله همچنین چهار دلیل می آورد که چرا کشورها راهبرد بازار مدار را با وجود مزایای روشن آن دنبال نمی کنند:

۱، ریسک گریزی سیاسی، ۲، حرص و آز مقامات دولتی، ٣. تنبلی فرادستان، ۴. تداوم جاذبه فکری و ایدئولوژیک دولت گرایی

در پایان استدلال می شود آن کشورهایی که سیاست های اقتصادی خوب برمی گزینند بیشترین شانس را برای خروج از فقر دارند.

گزافه نیست اگر رشد اقتصادی را بزرگترین متحد و یاور توسعه اقتصادی – اجتماعی بدانیم، مسلم است که امکان افزایش رشد بدون دستیابی به توسعه وجود دارد. برای مثال درآمد سرانه گینه استوایی پس از تولید عظیم نفت در دهه گذشته چند برابر شد، اما نرخ مرگ و میر کودکان و سایر نماگرهای بهزیستی آن تغییری نکرد. با وجود این، بالارفتن درآمد سرانه قطعی ترین راه بهبود رفاه انسانی است. هنگامی که اقتصاد کشوری از رشد مداوم و قوی برخوردار می شود نماگرهای رفاه انسانی آن معمولا بهبود می یابند، اما هنگامی که رشد اقتصادی متوقف یا کند می گردد مردم دچار رنج و آسیب می شوند.۳

طی نیم قرن گذشته، برخی کشورهای فقیر کماکان در فقر و درآمد پایین باقی مانده اند در حالی که برخی دیگر توانسته اند از فقر و بدبختی بگریزند. عوامل موفقیت کشورها در غلبه بر فقر کدامند؟ در ادامه درس های آموخته شده از تجربه توسعه با تمرکز بر تجربه چین را مرور می کنیم.

  • گزارش کارشناسی مرکز پژوهش‌های مجلس
  • تهیه و تدوین : جعفر خیرخواهان

لینک دریافت متن کامل گزارش

گزارش های کارشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *