مالیات به عنوان یکی از ابزارهای سیاستگذاری مالی به دولت امکان کنترل فعالیتهای اقتصادی را میدهد. مالیات بر ارزش افزوده یکی از انواع مالیاتهای غیر مستقیم است که به دلیل ویژگیهای خاص آن مانند کارایی و درآمدزایی بالا ماهیت خود تنظیمی و شفافیت آن محبوبیت یافته و طی چند دهه اخیر در بسیاری از کشورها اجرا شده است. در ایران نیز از سالها پیش اجرای این نظام مالیاتی محل مناقشه بوده است، اما سرانجام در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ قانون مالیات بر ارزش افزوده تصویب وابلاغ شد و با تأخیری چشمگیر در مهر ماه به اجرا در آمد. باید توجه کرد که اجرای هر سیاستی در کنار مزایای آن دارای تبعات منفی کوتاه مدت و بلند مدت میباشد که میزان این تبعات به نحوه ی اجرای سیاست، میزان آگاهی و همراهی مردم و عواملی از این قبیل بستگی دارد. مالیات بر ارزش افزوده نیز از این قاعده مستثنی نبوده و لذا ایجاد زمینههایی در جهت به حداقل رساندن تبعات منفی و ایجاد شفافیت بیشتر در این زمینه ضروری به نظر میرسد.دراین راستا در مطالعه حاضر، نظام مالیات بر ارزش افزوده تشریح شده و تلاش می شود تا با بهره گیری از مدلهای اقتصاد سنجی داده های پانل، مدل حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) برای دورهی زمانی ۱۳۸۷-۱۳۹۱ برای۳۰ استان به بررسی آثار اجرای آن بر شاخص فقر و همچنین آثار آن بر رشد اقتصادی کشور و بیکاری پرداخته شود. نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر نشان میدهد که با افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده میزان شاخص فقر افزایش یافته است. همچنین با افزایش رشد اقتصادی کشور شاخص فقر در کشور کاهش مییابد و افزایش بیکاری منجر به افزایش شاخص فقر میشود.
آیلر حسن زاده، ۱۳۹۴، «اثر مالیات بر ارزشافزوده بر شاخص فقر در ایران»، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: حسین راغفر، دانشگاه الزهرا (س)، دانشکده اقتصاد و حسابداری.
دریافت پایاننامه: