فقر یکی از موضوعات اقتصادی اجتماعی است که هموار توجه سیاستگذران را به خود جلب کرده است. تا مدتها فقر به مفهوم در اختیار نداشتن درآمد تعبیر شده و از متغیر درآمد (یا جایگزینهای آن مانند هزینهها) بهعنوان متغیر سنجش رفاه استفاده میشد. اما سن (۱۹۸۵) با تبیین فقر قابلیتی زمینهساز ظهور مفهوم فقر چندبعدی شد. در واقع فقر تنها عدم دسترسی به امکانات مادی را در برنمیگیرد و پول نمیتواند متغیر وکیل مناسبی برای تمام وجوه محرومیت و ناتوانی باشد. روشهای متفاوتی برای محاسبه فقر چندبعدی معرفی شده است که هریک از این روشها مزایا و معایب مختص به خود را داشتهاند و بعضاً با محدودیت اعمال بر روی انواع دادهها (کمی یا ترتیبی) نیز مواجه هستند. در این رساله انواع روشهای اندازهگیری فقر چندبعدی تبیین شده و مقدار فقر چندبعدی با استفاده از هفت روش مختلف برای مناطق شهری و روستایی ایران طی دوره ۹۴-۱۳۸۳ محاسبه شده است. برای این منظور ده شاخص بهعنوان نماگرهای وجوه مختلف فقر مورد توجه قرار گرفته است که عبارتند از: سالهای تحصیل، تحصیل کودکان، بیماری و معلولیت، برخورداری از تغذیه مناسب، دسترسی به برق، سرویسهای بهداشتی، سوخت خوراکپزی، دسترسی به آب سالم، وضعیت محل زندگی و تملک کالاهای بادوام. علاوه بر این یک روش تلفیقی جدید نیز پیشنهاد و نشان داده شده است که روش پیشنهادی ویژگیهای مطلوبی دارد. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که؛ بیشترین محرومیت چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی در شاخص سالهای تحصیل و وضعیت محل زندگی مشاهده میشود؛ فقر تکبعدی در مناطق شهری ایران دارای روند افزایشی بوده اما روند مثبت فقر درآمدی در مناطق روستایی قابل اثبات نیست؛ مقدار شاخص فقر چندبعدی مناطق شهری در سال ۱۳۹۴ بالاتر از سال ۱۳۸۳ است، اما نمیتوان روند مثبت شاخص را اثبات نمود؛ شاخص فقر چندبعدی مناطق روستایی دارای یک روند کاهشی در دوره مورد بررسی است؛ فقر چندبعدی در مناطق روستایی بالاتر از مناطق شهری است، بعد آموزش بیشترین سهم را در فقر چندبعدی کشور چه در مناطق شهری و چه در مناطق روستایی دارد.