فقر و عدم توسعه روستایی با تأکید بر تولیدات بخش کشاورزی مطالعه موردی: دهستان ماهنشان


بسیاری از نظریه پردازان و دست اندرکاران توسعه ، براین عقیده هستند که ، برای رسیدن به توسعه ای پایدار وهمه جانبه ، باید به مساله فقر به عنوان یک شاخص مهم عقب ماندگی توجه شود و برای از بین بردن آن ، تلاشی اساسی انجام گیرد. از آنجا که به توسعه روستایی ، راهبردی برای بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردمان فقیر است ؛ به طور حتم ، هر گونه هدف و راهبردی که در راستای کاهش نابرابریها و ریشه کن کردن فقر و تنگدستی و کاهش فاصله فقیر و غنی در مناطق روستایی و شهری موثر نباشد؛ نمی تواند هدف و راهبرد موفقی برای کشور باشد.

بنابراین ؛ برای رسیدن به توسعه ای پایدار در عرصه سکونتگاههای روستایی ، مهمترین شرط ، شناسایی فقرا واختلافات طبقاتی موجود و تلاش در جهت رفع آن است. با توجه به اینکه فقر، ریشه در عوامل انسانی و طبیعی دارد ؛ لازم است ، به طور همزمان وهماهنگ با حفظ منابع طبیعی در جهت بر آوردن خواسته ها و رفع مشکلات آنها تلاش شود.بر این اساس ، در این پژوهش : به منظور شناسایی عوامل جغرافیایی فقر در سکونتگاههای روستایی دهستان زیرکوه (از توابع بخش باغ بهادران شهرستان لنجان) ، به بررسی برخی از مهمترین شاخص های طبیعی و انسانی چون سرانه زمین کشاورزی نیروی کار، وضعیت اشتغال سطح سواد که از اهمیت بیشتری برخوردار است ؛ پرداخته شده است. هر چند که فقر روستایی از عوامل بسیاری نشات می گیرد و مطالعه آنها ؛ نیازمند به مشارکت همه رشته های علمی مرتبط است؛ بنابر این ، برای شناسایی کمی و کیفی فقر در این منطقه ، بعد از بررسی و تعیین خط فقر ( اعلام شده از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سال ۱۳۸۲) فقرای دهستان زیرکوه برابر با ۵۶۱۶۶ درصد تشخیص داده شد.

یافته های این پژوهش نشان می دهد ؛ اکثر روستاییان فقیر در بخش کشاورزی سنتی مشغول به کارند. سهم سرانه هر خانوار روستایی از زمین ،۷۹۰۰متر است و ۷۲/ ۹ درصد از کشاورزان کمتر از یک هکتار زمین دارند. این وضعیت ، بیانگر محدودیت منابع طبیعی در راستای فعالیت و تلاش اقتصادی – اجتماعی در منطقه مورد مطالعه است. نکته دیگری که در این پژوهش به آن توجه شده است ؛ مساله نیروی کار افراد ، به خصوص نسل جوان است . تعداد زیادی از جوانان روستایی بی کارند؛ بنابراین ، می توان از بالا بودن نرخ بیکاری در گروههای مختلف سنی ،کمبود فرصتهای اشتغال، و کمبود تنوع شغلی به عنوان چالشهای اقتصادی منطقه یاد کرد. شدت فقر با برخی شاخص های فرهنگی ، مانند سطح سواد رابطه نزدیکی دارد. در محدوده مورد مطالعه ،۴۴/ ۳ درصد از مردان و ۵۶ / ۷ درصد از زنان بی سوادند که این مساله به وضعیت اقتصادی خانواده ها،درآمدوالگوههای فکری و باورهای ارزشی جامعه وابسته است. از دیگر موارد قابل ذکر در منطقه ، می توان به کمبود سرمایه ، پس انداز و مشکلات ناشی از آن، در تامین منابع مالی و اعتباری همچون دریافت وام اشاره کرد.

این در حالی است که ؛ این افراد شدیدا به این نوع مساعدتها نیازمندند و اولویت استفاده از این منابع با این گروه است. شناسایی فقر با ابعاد چند گانه خود ، راهبردهای متفاوتی را به منظور ارتقاء سطح معیشت مردمان ساکن در مناطق روستایی طلب می کند. بنابر این؛ ضرورت اتخاذ راهبردهایی چون ، اصلاحات ارضی با توجه به پراکندگی وتعداد قطعات ( ۵۴/۴ درصد بالای چهار قطعه) ، آبخیز داری(خشک شدن ۲۲ / ۷۷ درصد از قناتهای منطقه و هرز رفتن أبها) مشارکت روستاییان در طرحهای عمرانی، ارائه خدمات و امکانات مورد نیاز، افزایش سطح آگاهی و دانایی از طریق آموزش سمعی و بصری و اشتغال زایی گامی اساسی در جهت کاهش فقر روستاییان خواهد بود.

  • اسکندری، محمد . ۱۳۸۲٫ «فقر و عدم توسعه روستایی با تأکید بر تولیدات بخش کشاورزی مطالعه موردی: دهستان ماهنشان». استاد راهنما: محمد حسین ضیاء توانا. دانشگاه شهید بهشتی.

دریافت متن کامل «فقر و عدم توسعه روستایی، نمونه موردی»

پایان‌نامه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *