فقر در ایران (مجموعه مقالات)


نویسندگان کتاب: زیر نظر فریبرز رئیس دانا، ژاله شادی‌طلب، پرویز پیران

مرکز مطالعات رفاه اجتماعی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، مطالعه درباره فقر را به عنوان عامل انواع آسیب‌ها و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی در دستور کار قرار داده است. در مردادماه سال ۱۳۷۹ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با مساعدت سازمان بهزیستی، مرکز مطالعات رفاه اجتماعی را مأمور برگزاری یک گردهمایی کرد و هیات علمی آن شامل دکتر ژاله شادی طلب، دکتر غلامرضا انصاری، دکتر محمدتقی جغتایی، دکتر فریبرز رئیس دانا، دکتر پرویز پیران، سعید مدنی، دکتر حسن رفیعی و دکتر حسین کاکویی تشکیل شد. اعضای هیات علمی در شهریورماه از متخصصان کشور در حوزه فقر دعوت کردند تا در گردهمایی در بهمن ۱۳۷۹ مقالاتی ارائه دهند. این مقالات با هدف ریشه‌یابی و بررسی نظام‌دار و کشف راه‌های اساسی در چهار بخش تقسیم شدند: روش شناخت (کمی و کیفی)، پیامدها، راهکارها و جمع‌بندی. در مجموع بیست مقاله در این کتاب چاپ شده است که عناوین و مختصر معرفی آن به شرح زیر است:

فریبرز رئیس دانا در مقاله «نقد روش در پدیدارشناسی فقر» می‌کوشد دیدگاه‌های مختلف در تعریف فقر را بیان کند و در انتها چنین نتیجه می‌گیرد: شناخت پدیده فقر ساده به نظر می‌رسد زیرا می‌تواند مبتنی بر یک تعریف کمی از حیث درآمد و مصرف و یا دست بالا محرومیت باشد اما به واقع این شناخت چندان هم ساده نیست زیرا پدیدارشناسی فقر با شناخت عوامل پدیدآورنده و پا برجا نگه‌دارنده آن همراه است. فقر پدیده‌ای است مرتبط با چگونگی کارکردها و ساختارهای اقتصادی و نیز در ارتباط با روابط اجتماعی. روش پیشنهادی وی برای شناخت فقر و عوامل پدیدآورنده آن «روش سیستمی» است که نخست در ارتباط با ساختارهای اقتصاد سیاسی و نحوه تولید و توزیع فقر را ارزیابی می‌کند سپس به جنبه‌های نهادگرایانه آن یعنی ارتباط فقر با عوامل فرهنگی و اجتماعی و اقلیمی و سیاسی ویژه می‌پردازد.

پرویز پیران در مقاله «روش‌های مشارکت جویانه در بررسی فقر» به تعریف و ارائه مدل روش‌های مشارکت جویانه می‌پردازد. روشی که جوهر آن بحث و گفتگو گروه‌های ذی‌نفع در متن‌های مختلف زندگی و محل سکونت است. روشی که مردم‌سالارانه و فرایند محور و مشارکت جویانه است.

 مهدی تقوی و احمد غروی نخجوانی در مقاله «روند فقر در ایران طی دو دهه گذشته» وضعیت اقتصادی خانوارهای کشور را بررسی کرده‌اند و سپس وضعیت فقر در کشور را مطالعه کرده‌اند. آن‌ها با مطالعه شاخص‌های هزینه و درآمد خانوار به این نتیجه رسیده‌اند که طی سال‌های پس ۱۳۵۷ تاکنون، نه تنها فقر کاهش نیافته است بلکه در مجموع خانوارها فقیرتر شده و رفاه زندگی آنان به‌طور محسوسی کاهش یافته است.

کمال اطهاری در مقاله «تأثیر برنامه‌ریزی کلان اقتصادی- اجتماعی بر فقر: اسکان غیررسمی در ایران» نشان داده است که اسکان غیررسمی به عنوان نشانه بارزی از فقر نسبی در مناطق شهری ایران در حال گسترش بوده است و این نیز به خاطر مدیریت نادرست یا کاستی‌های نظام برنامه‌ریزی شهری و مسکن در ایران ایجاد شده است.

منوچهر کیانی در مقاله «تأثیر سیاست‌های تورمی بر فقر در ایران طی دو دهه گذشته»، فقر و فلاکت را حاصل سیاست‌های پولی و اقتصادی دانسته است و مبارزه با فقر را مجموعه‌ای از تدابیر و سیاست‌های مختلف در زمینه‌های مختلف چون اشتغال‌زایی، عمران و آبادی و افزایش قدرت خرید مردم بیان کرده است.

بهروز هادی زنوز در مقاله «ارتباط فقر و نابرابر با سیاست‌های اقتصادی دولت» تحولات فقر و نابرابری توزیع درآمد در ایران در بعد از انقلاب را بررسی کرده است و رابطه این دو با سیاست‌های اقتصادی دولت و عملکرد اقتصاد کشور مشخص کرده است.

رئیس دانا در مقاله دیگری با عنوان «زیر خط فقر در ایران» به نحوه تشخیص فقیران و شاخص‌های موجود و نقد آن‌ها می‌پردازد.

محسن رنانی و مریم مه آبادی در مقاله «تأثیر نابرابری و فقر بر کارایی سیاست‌های کلان اقتصادی» درباره رشد اقتصادی و فقر نوشته‌اند که هر سیاست معطوف به رشد اقتصادی به کاهش فقر نخواهد رسید و اگر رشد منجر به رفاه بیشتر جامعه نشود، فاقد ارزش است.

محمد علیزاده در مقاله «تله جمعیت: فقر و بیکاری» درباره رشد جمعیت ایران و گسترش فقر نوشته است.

پرویز پیران در مقاله دیگر با نام «فقر و شورش شهری با نیم نگاهی به شرایط ایران» ارتباط فقر و شورش شهری را در منابع مرور کرده است و در انتها نیم نگاهی به شورش‌های شهری در ایران دارد.

علیرضا رجایی در مقاله «فقر و تحولات سیاسی در ایران» به این سؤال پاسخ می‌دهد که جامعه ایران چه درجه‌ای از نابرابری را در آینده تحمل خواهد کرد و با وجود فقری که در جامعه ایران وجود دارد، نظم سیاسی و اجتماعی موجود تا کجا می‌تواند پایداری کند و بازتولید شود.

سعید مدنی در مقاله‌ای با نام «آسیب‌ها انحرافات اجتماعی و فقر در ایران» با اطلاعات و آمار موجود به تبیین رابطه آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی و فقر پرداخته است.

ژاله شادی طلب و افسانه کمالی در مقاله «زنان: بسته‌ترین حلقه زنجیر فقر» به شاخص‌های مطرح در سنجش فقر و کاستی‌ها و محدودیت‌های آن‌ها در خصوص زنان پرداخته‌شده است. همچنین گزارشی در مورد ماهیت و ابعاد فقر زنان در کشور ارائه شده است.

سید مسعود کیمیاگر، متخصص تغذیه در مقاله «فقر و سوءتغذیه در ایران» وضعیت دریافت کالری برحسب دهک‌های مختلف درآمدی را نشان داده است.

محمد کمالی، متخصص آموزش بهداشت در مقاله «فقر و ناتوانی» درباره ناتوانی و ارتباط آن با فقر و برخی از عوامل مانند آموزش، اشتغال، درآمد و دسترسی به خدمات اساسی اجتماعی نوشته است.

علی رشیدی در مقاله «احیا اقتصاد رقابتی، پویا و هدفمند در مقیاس جهانی: کلید مبارزه با فقر» درباره نقش متغیرهای اقتصادی- اجتماعی- سیاسی بر رشد و توسعه اقتصادی و ارتباط عملکرد اقتصاد اعم از مثبت و منفی با ثروت و فقر و نحوه توزیع آن در جامعه نوشته است.

جمشید پژویان در مقاله «نقش نظام تأمین اجتماعی در کاهش فقر» می‌نویسند که ضرورت دارد تا سیاست‌گذاری مقابله با فقر، در رابطه با نظام پرداختی و گسترش و عمق سیستم بیمه اجتماعی تمرکز کند.

قاسم صالح خو در مقاله «نقش نظام‌های حمایتی غیردولتی در کاهش فقر: بررسی مورد تجربه رعد» تلاش کرده است نقش بالفعل و بالقوه نظام‌های حمایتی اجتماعی غیردولتی در کاهش فقر را بررسی کند.

در انتهای کتاب مجموعه مقالات، اکبر کرباسیان مقاله‌ای با عنوان «نقدی بر برنامه فقرزدایی دولت» و رئیس دانا و مدنی «نقد و بررسی مبارزه با فقر» را نوشته‌اند.

رئیس دانا، فریبرز؛ شادی‌طلب، ژاله؛ پیران، پرویز(۱۳۷۹) فقر در ایران (مجموعه مقالات)، تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

  • نویسنده معرفی کتاب: راضیه شیخ رضایی

کتاب‌ها

بهزیستیفقر در ایرانفقر و نابرابریمبارزه با فقرمرکز مطالعات رفاه اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *