نویسنده کتاب: حسن بوگرین
به باور بوگرین در مقدمه کتاب فقر امری اجتنابناپذیر نیست. فقر سرنوشت نیست و نباید سرانجام مردم ضعیف و آسیبپذیر در جامعه نوین باشد. فقر پدیدهای ساخت دست بشر است و پدیدهای این چنین را میتوان با سیاستهای هوشمندانه اقتصادی و اجتماعی از میان برداشت. چنانکه استیگلیترز در مورد نابرابری میگوید، این پدیده نتیجه انتخاب قوانینی است که برای ساختاردهی به اقتصادمان وضع میکنیم.
تمرکز این کتاب روی دو موضوع درهم تنیده است: دموکراسی در دولت و قدرت سیاستگذاری. دنبال کردن دموکراسی مستقیم امری حیاتی است چرا که به تودهها اهرمی در فرآیندهای سیاسی میدهد و به آنها اجازه میدهد در تدوین سیاستهایی که زندگی آنان را مستقیماً متأثر میسازد نقش و قدرت چانهزنی داشته باشند. به علاوه همانطور که استیگلیترز بیان میکند، آنها باید این شانس را داشته باشند که در بازنویسی قوانین کلان اقتصادی نقش ایفا کنند.
این کتاب توسط مدیر گروه اقتصاد دانشگاه اوتاوا کانادا در ابتدای سال ۲۰۱۷ چاپ و در هفت فصل نوشته شده است.
فصل اول با عنوان «دولت، بازار و مدیریت روابط طبقات» درباره نقش دولت و بازار در شکلدهی سازمان روابط انسانی در بافت تولید و توزیع منابع است. مطالعه ظهور و تکامل این دو نهاد نشان داده که روابط اجتماعی ایجاد شده حول فعالیتهای تولید و تبادل منابع به تدریج در قالب نهادی به نام بازار تجمیع شده است. در نظامهای نئولیبرال امروز نیز استفاده از بازار ابزاری برای تضمین منافع طبقه غالب است و چنین نظامی ثروت را در جیب اقلیتی کوچک از جامعه انباشت میکند.
در فصل دوم با عنوان «دموکراسی در دولت-قدرت سیاستگذاری» بیان شده است که در نظام دموکراسی نماینده محور، دولت نمیتواند به طور خنثی و با مساوات از منافع تمام طبقات جامعه دفاع کند. باتوجه به تجربیات دموکراسیهای غربی، همواره اتحادی قوی میان دولت و طبقه ثروتمندان وجود دارد و این طبقه از قدرت و ثروت خود استفاده میکند تا شخص منتخب و نوع سیاستهایی که باید در آینده اجرا شود، تعیین نماید. سپس در ادامه این فصل بر قدرت سیاستگذاری و شکل دادن به خروجیهای اقتصادی و رسیدن به دموکراسی تأکید دارد.
فصل سوم با عنوان «ثروت خصوصی و بدهی عمومی» درباره مداخله دولت در تسکین فقر و توزیع عادلانه ثروت است. در این فصل نشان داده شد که کسریها، منبعی برای درآمد بخش خصوصیاند و یک دولت مقتدر با هیچ محدودیتی در بودجه مواجه نمیشود. نویسنده تفسیر دیگری نیز ارائه داده است که کسریهای عمومی، برابر با مازاد در بخش خصوصیاند و بدهی عمومی منبع مهمی برای رشد ثروت در بخش خصوصی است.
در فصل چهارم «اشتغال کامل در برابر قحطی» به این پرداخته شده است که مفهوم محدودیت تبدیل به اصل مدیریت اقتصاد و امور اجتماعی شده است و از آن به عنوان توجیهی برای بیکاری، بیسوادی، بیخانمانی و تمام اشکال فقر استفاده میشود. در صورتی که در این فصل نشان داده شده است که چنین محدودیتی مصنوعی است و اشتغال کامل و توزیع برابر ثروت کاملاً امکانپذیر است.
فصل پنجم با عنوان «نوآوری، مالکیت و پیشرفت» بر این موضوع تأکید دارد که نوآوری نباید تنها در اختیار کارآفرینان سودجو باشد. اعضای جامعه زمانی از نوآوری، سود کامل میبرند که خبری از انحصار و حصارکشی نباشد. تولید و توزیع دانش باید مسئولیتی اجتماعی باشد و دولت میتواند از عهده آن بر آید. در ادامه نویسنده بیان میکند که اکتشافات بزرگ تکنولوژی مدرن نتیجه سیاست صنعتی فعالاند که توسط دولت طراحی شدهاند. در صورتی که خصوصیسازی دانش و نوآوری یک تجارت پر ریسک است که پیشرفت را کند ساخته و منجر به رکود میشود.
فصل ششم با عنوان «عقبافتادگی صنعتی، تجارت بینالمللی و تأمین مالی» درباره الگوهایی برای پیشرفت کشورها است و نویسنده معتقد است که صنعتی شدن هنوز هم محرک پیشرفت و حرکت به سمت توسعه انسانی بیشتر است. در این فصل نویسنده راهکارهایی برای فائق آمدن بر محدودیت کشورهای فقیر در دسترسی به دانش تکنولوژی و منابع ملی بینالمللی ارائه داده است.
در فصل هفتم «صنعتی شدن و بحران زیستمحیطی» درباره نگرانی تغییرات اقلیمی است اما نویسنده معتقد است که گذار اقتصاد از سوختهای فسیلی به اقتصاد سبز به تنهایی به توسعه پایدار منجر نخواهند شد بلکه همراه با این حرکت باید به سمت توزیع برابر ثروت و عدالت اجتماعی رفت.
بوگرین، حسن (۱۳۹۶) پدیداری ثروت و فقر، ابزار و روشها، مترجم سید محسن نژاد موسوی، تهران: ارسطو.
- نویسنده معرفی کتاب: راضیه شیخ رضایی