فقر بزرگترین توهین به منزلت انسانهاست. آیا این تصور میتواند به واقعیت بپیوندد که روزی فرا رسد که انسانها در دنیایی بدون فقر، فارغ از دغدغهی تأمین نیازمندیهای اولیه و تأمین آیندهی خود و فرزندانشان، در پی اهداف متعالی زندگی کنند؟ تجربههای موفق بشر در مقابله با این پدیده در مناطقی از جهان بخصوص کشورهای جنوب شرق آسیا میتواند نویدبخش وقوع دنیای بدون فقر باشد. هدف این پژوهش ارزیابی تجربه بشر در مقابله با فقر در گوشهای دیگر از جهان (استان یزد) است به این منظور از میان انواع مختلفی از فقر که قابل سنجش و ارزیابی است فقر ذهنی انتخاب شده است.در این رویکرد بر احساس و برداشت خود افراد از وضعیت رفاهیشان تأکید میشود با هدف برآورد حداقلی از مخارج روی گروه کالاهای مختلف که خانوارهای یزدی جهت دستیابی به حداقل رفاه مورد تمایل خود درنظر میگیرند. و در سطوح کمتر از آن احساس فقر میکنند. به تحلیل رفتار مصرفی آنها و چگونگی تخصیص مخارج بین گروه کالاهای مختلف پرداخته شده است. این کار با استفاده از سیستم مخارج خطی با فرض وجود عادات مصرفی انجام شده است. یافتههای پژوهش و تحلیل تغییرات شاخصهای نسبت سرشماری فقر، شکاف فقر، نسبت شکاف درآمدی و شدت فقر به طورکلی دلالت بر این دارد که مقابله با فقر در این منطقه در دوره زمانی ۱۳۷۵-۱۳۸۶ چندان موفقیتامیز نبوده است. و فقر در این منطقه در هچیک از ابعاد خود بصورت پایدار و قابل ملاحظه کاهش نیافته است تنها شاخص شدت فقر نشان میدهد که در مناطق شهری تغییرات توزیع درآمد بین خانوارهای زیر خط فقر از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ در جهت بهبود وضعیت بوده است به این معنا که وضعیت فقیرترینها بهتر شده است تحلیل ترکیبات سبد حداقل معاش خانوارها نیز نشان دهندهی آن است که بیشترین فشار برای تأمین حداقلی برای زیستن در این سالها در مناطق شهری استان یزد متوجه تأمین خوراک و مسکن و در مناطق روستایی متوجه تأمین خوراک بوده است.
هادی محمدزاده، ۱۳۸۸، تحلیل فقر در استان یزد بر مبنای مطالعه رفتار مصرفی خانوارها (۱۳۸۶-۱۳۷۵)، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: مهدی نفر، دانشگاه اصفهان- دانشکده علوم اداری و اقتصاد.
دریافت پایان نامه:
تحلیل فقر در استان یزد بر مبنای مطالعه رفتار مصرفی خانوارها (۱۳۸۶-۱۳۷۵)