شکاف مالی که یک اندازهگیری جامعی از بدهکاری کل دولت است، به وسیلهی اقتصاددانان لورنس کاتلیکوف و آلن اورباخ مطرح شد. آن به عنوان تفاوت بین ارزش حال همهی تعهدات مالی پیش بینی شدهی دولتی و همهی مالیاتهای آیندهی پیش بینی شده و دیگر دریافتیها، تعریف میشود. از این رو افزایش یا کاهش آن میتواند بر سطح رفاه و زندگی مردم تاثیرگذار باشد. یکی از شاخصهایی که به ارزیابی رفاه جامعه میپردازد، شاخص فلاکت است که از مجموع بیکاری و تورم حاصل میشود. این شاخص در دهه ۷۰ میلادی توسط اقتصاددانانی مانند رابرت بارو و آرتور اوکان مورد استفاده قرار گرفت. در پژوهش حاضر با استفاده از الگوی خودبازگشتی با وقفههای توزیعی(ARDL) و همچنین الگوی تصحیح خطا (ECM)، وجود رابطه بلندمدت و کوتاهمدت بین شکاف مالی و شاخص فلاکت در ایران، طی سالهای ۱۳۶۸-۱۳۹۳ مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه از نظر تئوریک انتظار این است که با افزایش شکاف مالی، شاخص فلاکت نیز افزایش یابد اما نتایج مطالعه نشان داد که شکاف مالی اثر منفی بر شاخص فلاکت دارد. گویا دولت برای افزایش سطح رفاه مردم، شکاف را زیاد میکند. همچنین از آزمونهای CUSUM و CUSUMSQ به منظور ثبات ضرایب الگوها استفاده شد که نتایج حاصل از آزمونهای فوق بیانگر ثبات ضرایب در سطح معنیداری ۵٪ است؛ به عبارتی میتوان پذیرفت که ضرایب با ثبات است.
فاطمه بابائی، ۱۳۹۴، بررسی اثر شکاف مالی بر شاخص فلاکت، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: علیرضا پورفرج، دانشگاه مازندران- دانشکده علوم اقتصادی و اداری.
دریافت پایان نامه:
بررسی اثر شکاف مالی بر شاخص فلاکت