شکست برنامههای نئولیبرالسیم و کاستیهای توسعه جایگزین در کاهش فقر از طریق گردشگری باعث شد تا فقرا در کانون هرگونه ابتکار عملی در برنامههای توسعه گردشگری در ابتدای هزاره سوم قرار گیرند؛ بنابراین، با توجه به ظرفیتهای خاص گردشگری در کشورهای درحالتوسعه، بانک جهانی و سازمان جهانی گردشگری، برنامههای گردشگری و کاهش فقر را در ۵۷ کشور پیاده نمودند؛ اما مروری بر گزارشهای سازمانهای بینالمللی و ادبیات گردشگری حامی فقرا نشان میدهد که پس از گذشت ۱۷ سال از برنامههای حامی فقرا در کشورهای فقیر این رویکرد نتوانسته است اهداف بلندمدت خود را تحقق بخشد چراکه این رویکرد به پایداری ضعیف معتقد بوده است و نسبتاً میتوان گفت مزایای خالص برای فقرا را به پایداری قوی ترجیح داده است.
با توجه به مطالب گفتهشده این پژوهش با دوری از ضعفهای گردشگری حامی فقرا به دنبال الگویی است که هم پایداری قوی را در نظر داشته باشد هم فقرا در کانون برنامهریزیها توسعه گردشگری قرار دهد. لذا در پی طراحی الگوی اکوتوریسم حامی فقرا برآمده است. شواهد تجربی ارائهشده در ادبیات گردشگری و کاهش فقر نشان میدهد که رشد گردشگری غالباً منجر به توزیع عادلانه منافع نمیشود. لذا، یک رویکرد مداخله پیشگیرانه موردنیاز است؛ بنابراین در این رویکرد سعی بران است تا مشارکت فقرا در فعالیتهای مرتبط با گردشگری تسریع گردد. بهطوریکه آنها بتوانند از مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و اثرات پویا با حداکثر حفاظت از مزایای حاصل از توسعه گردشگری، منتفع شوند.
در این راستا، دو سؤال اصلی مطرحشده؛ نخست، الگوی موجود طبیعتگردی و کاهش فقر در روستاهای منتخب چگونه است؟ و دوم، الگوی اکوتوریسم حامی فقرا در روستای منتخب چگونه است؟ بهمنظور پاسخگویی به این سؤال اول از نظریه زمینه نسخه استراوس و کوربین (۲۰۰۷) استفاده شد. در این بخش از تحقیق، از بین ذینفعان طبیعتگردی و کاهش فقر (فقرا، گردشگران، فقرای از فقر خارجشده، مدیران دولتی، مدیران محلی و ساکنان عادی روستاهای منتخب)، ۳۰ نفر با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند.
دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق، مشاهدههای نیمهساختاریافته و یادداشتها و تشکیل گروههای بحث جمعآوری گردیده است. برای تحلیل دادهها از کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) استراوس و کوربین در محیط نرمافزار MAXQDA10 استفاده گردید. همچنین در بخش دوم مطالعه برای طراحی الگوی اکوتوریسم حامی فقرا در روستاهای منتخب بر اساس راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت استفاده شد.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که فقرا در واکنش به نگرانی مشترک طبیعتگردی ناپایدار از راهکار اساسی تلاش فقرا برای مشارکت در فعالیتهای مرتبط با طبیعتگردی استفاده نمودند. این راهکار یک فرایند چندبعدی شامل؛ تلاش برای مشارکت در مشاغل رسمی، تلاش برای مشارکت در فعالیتهای غیررسمی، تلاش برای یادگیری و افزایش مهارتها بود. حمایتهای نوین دولتی و ظرفیتهای طبیعتگردی منطقه تسهیلکننده و طبیعتگردی ناپایدار بازدارندهای راهکارها بودند.
درنهایت پیامدهای این فرایند کاهش نسبی فقر بود. سپس با محوریت مفهوم مرکزی حاصل از نظریه زمینهای و مرور متون؛ الگوی اکوتوریسم حامی فقرا طراحی گردید. بهطوریکه برای پاسخگویی به سؤال دوم پژوهش، راهکارهای حاصل از نظریه توصیفی، بر اساس راهبرد ساخت نظریه واکر و اوانت، با استفاده از دادههای حاصل از نظریه زمینهای و متون، مفاهیم کلیدی و گزارهها و راهکارهای عملیاتی دریک ساختار منظم و مرتبط سازماندهی و الگوی تبیینی اکوتوریسم حامی فقرا طراحی گردید. این الگو از چهار سطح تشکیل شده است که نقطه همگرای همه آنها الکوتوریسم حامی فقرا است.
- ترابی، ذبیحالله. ۱۳۹۷٫ «طراحی الگوی اکوتوریسم حامی فقرا (مورد: روستاهای منتخب شرق استان سمنان)». دانشگاه تهران.