این رساله با در نظر گرفتن ضرورت توجه به مسئله فقر و راههای فقرزدایی بهعنوان یکی از مهمترین مسائل جامعه امروز ایرانی و باهدف فهم تجربه زیسته مددجویان خودکفا شده در خصوص چگونگی گذار از فقر و با اتخاذ روش نظریه زمینهای به انجام رسید. جمعیت هدف این رساله مددجویانی بودند که توانستهاند طی فرآیندی که چهبسا آن را تجربه زیسته آنها نامید، خودکفا شده و روی پای خود بایستند. پژوهش در خصوص توانایی مددجویان در گذار از تجربه مددجویی، معنا و مفهوم مددجویی ازنظر مشارکتکنندگان، بازنمود تجربه مددجویی در زندگی آنها و توصیه آنها به مددجویان فعلی انجام شد.
برای انجام پژوهش از نظریه زمینهای و نمونهگیری نظری هدفمند با استعانت از مصاحبههای عمیق، گروه بحث متمرکز و اسناد استفاده شد. بهرهگیری از مقایسه نظری منظم منجر به ظهور تجربهی مددجویی بهمثابه تجربهی مبارزه و جنگ شد. جدول زمانی خروج از فقر و خودکفایی و مدل پارادایمی خودکفایی بر اساس یافتههای این پژوهش طراحی گردید. یافتههای نهایی پژوهش مشتمل بر نظریه زمینهای و مدلی برای کاربرد آموزش و تحصیلات برای خودکفایی بود. چهار بُعد انگ بدنامی، مشکلات روزمره، زنده ماندن در جانپناه کمیته امداد و خودکفایی بهصورت همزمان در تجربهی مددجویی بهمثابه تجربه حضور در میدان جنگ پدیدار شد.
آموزش و تحصیل عامل اصلی خروج از چرخه حمایتی کمیته امداد بود. یافتههای این رساله همچنین نشان میدهد که تجربهی مددجویی تأثیرات مثبت و منفی بر روی مددجویان دارد. شایانذکر است که در بعد سیاستی-اجرایی بهتر است کمیته امداد در خودکفا کردن مددجویان خود راهبردهای جدید، مؤثرتر و درازمدتی را جایگزین راهبردهای فعلی نماید تا به اهداف مندرج در اساسنامه خود بهویژه در حوزه خودکفایی جامه عمل بپوشاند. به نظر میرسد با توجه به تحولات چند دهه گذشته، این نهاد در زمینهی فقرزدایی و خودکفا کردن مددجویان تحت پوشش به اهداف مندرج در اساسنامه خود نرسیده است. لیکن در حوزه حمایتی وجود این نهاد کماکان برای مددجویان ازکارافتاده و بسیار فقیر (مددجویان مادامالعمر) ضروری است.
- پرهام، محمد. ۱۳۹۷٫ «گذار از فقر: درک و تفسیر مددجویان خودکفا شده و کارگزاران کمیته امداد امام خمینی(ره) استان لرستان از خدمات کمیته امداد». دانشگاه تهران.