فقر پدیدهای بسیار پیچیده و چندبعدی است و فقط مربوط به فقر درآمدی نمیشود بلکه مباحثی همچون عدم برخورداری از فرصتهای برابر، برخورداری از آزادیهای سیاسی و اجتماعی، نبود امکانات آموزشی، نبود امکانات بهداشتی و عدم برخورداری از مشارکت اجتماعی را در برمیگیرد. تا امروز همه دولتها، بر تحقق عدالت اقتصادی و کاهش فقر تأکید داشتهاند، لذا کاهش فقر از الزامات اساسی در برنامهریزی اقتصادی کشورها بوده است. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش بر فقر پرداخته است. به این منظور نخست دادههای مربوط بهشدت فقر از مطالعات دیگر استخراج شده است، همچنین دادههای متغیرهای رشد اقتصادی، مخارج آموزش، مخارج تأمین اجتماعی و درجه باز بودن اقتصادی از مرکز آمار ایران در طی سالهای ۶۳ تا ۹۴ جمعآوری شده است. جامعه آماری کشور ایران است. در این تحقیق برای بررسی تأثیر آموزش بر کاهش فقر از مدل خود رگرسیون با وقفههای توزیعی ARDL استفاده شد و پس از تأیید مرتبط بودن این الگو از طریق آزمونهای مربوطه، مدل رگرسیون تخمین زده شد.
یافتههای تحقیق دلالت بر آن داشتند که اولاً آزمون بنرجی-دلادو-مستر رابطه بلندمدت بین شدت فقر و آموزش و سایر متغیرهای مدل را تأیید میکند. علاوه بر این متغیرهای مخارج آموزش، رشد اقتصادی، خدمات تأمین اجتماعی و درجه باز بودن اقتصاد و تأثیر منفی و معناداری بر فقر داشتند بهعبارتدیگر با افزایش متغیرهای فوق شدت فقر کاهش مییابد. همچنین با انجام آزمون ساختاری، ثبات ضرایب مدل تأیید شد. با بهکارگیری مدل تصحیح خطا مشخص شد شکاف شدت فقر در طی زمان کاهش مییابد و تعدیل مقادیر کوتاهمدت به سمت بلندمدت به میزان ۰.۲۲- در هر دوره است. با توجه به یافته این تحقیق مبنی بر اینکه آموزش موجب کاهش فقر میشود بنابراین توصیه میشود که مخارج آموزش بهعنوان هزینه موردتوجه قرار نگیرد بلکه به آن بهعنوان مخارج سرمایهگذاری در نیروی انسانی با آثار خارجی مثبت توجه شود و پیشنهاد میشود جایگاه انواع شقوق مختلف آموزش همچون آموزش پیشدبستان، ابتدایی دبیرستان و دانشگاه و آموزشهای ضمن خدمت و انواع مهارتها در بودجه سنواتی دولت ویژه باشد.
- صدیقی، عاطفه. ۱۳۹۸٫ «تاثیر آموزش بر فقر». استاد راهنما: فرهاد خدادا کاشی. دانشگاه پیام نور استان تهران، مرکز پیام نور تهران غرب.