فقر یکی از بزرگترین چالشهای جهانی است. از هشت هدف اصلی اهداف توسعه هزاره (MDGs)، نخستین آنها مستقیماً و هفت هدف بعدی بهصورت غیرمستقیم به بحث فقر و فقرزدایی اشاره دارند. ازاینرو شناسایی فقرا و روشهای فقرزدایی و عوامل تأثیرگذار بر فقر از مهمترین مسائل پیشروی سیاستگذاران و برنامهریزان شهری و منطقهای است. مفهوم اندازهگیری فقر چندبعدی مفهوم جدیدی نیست. در ابتدا با رویکرد درآمد به سنجش فقر میپرداختند اما امروزه علاوه بر آن، یک روش جایگزین و مستقیمتر در شناسایی فرد فقیر و عوامل تأثیرگذار بر فقر و به وجود آمدن آن وجود دارد. پس از تانسند که برای نخستین بار بر محدودیتهای رویکرد فقر درآمدی تأکید میکند، آمارتیاسن در سال ۱۹۸۱ با ارائه رویکرد «قابلیت» گام اساسی در جهت سنجشهای جایگزین جهت اندازهگیری فقر برداشت، او مزیت افراد را برحسب قابلیتهای آنها و فقر را بهعنوان محرومیت از قابلیتهای اساسی تعریف میکند؛ بنابراین فقط کمبود درآمد معیار متعارف استاندارد برای شناسایی فقر نیست، بلکه این رویکرد فقر را با قابلیتها پیوند میدهد.
عمده تلاشهای گذشته متوجه تعریف، سنجش و تبیین فقر به معنای کلی آن بوده و به شناخت، سنجش و تحلیل فقر در مقیاس منطقه و استان و بهویژه به شکل چندبعدی توجه کمتری شده است. درصورتیکه برای سیاستگذاری و تدوین برنامههای فقرزدا در کشور، لازم است با بهرهگیری از شاخصهای سنجش فقر، پیش از هر اقدامی شکلی دقیق از وضعیت موجود ترسیم شود. بدین ترتیب، هدف این پژوهش، وضعیتسنجی قیاسی فقر چندبعدی در استان ایلام و شهرستانهای آن و تعیین و تحلیل اثرگذاری بازنماییهای فضایی (اندیشهورزیها و سیاستگذاریهای فضایی) بر فقر چندبعدی است. پژوهش حاضر در راستای دستیابی به این اهداف، دو گام اصلی دارد. گام نخست شامل وضعیتسنجی قیاسی استان ایلام و شهرستانهای آن از منظر فقر چندبعدی است؛ که در این گام پس از مروری بر مفاهیم نظری، تجربی و روششناسی مرتبط با فقر چندبعدی چارچوب مفهومی بهمنظور سنجش وضعیت فقر چندبعدی در استان ایلام تدوینشده است تا ترتیبی از میزان فقر چندبعدی در سطح شهرستانهای این استان به دست بیاید. در ادامه و در گام دوم به تعیین و تحلیل اثرگذاری بازنماییهای فضایی (اندیشهورزیها و سیاستگذاریهای فضایی) بر فقر چندبعدی پرداخته میشود تا پیشرانها و عوامل اثرگذار و کلیدی بر فقر چندبعدی شناسایی شوند.
در این پژوهش شاخصهای پیشنهادی الکایر و جاهان در سال ۲۰۱۸، در سه بعد، معیار سنجش فقر چندبعدی قرارگرفته ولیکن به علت محدودیت دسترسی به اطلاعات در بعد سلامت، شاخصهای آن تغییر کرد. بهطورکلی ابعاد و شاخصهای سنجیده شده، شامل بعد سلامت: شاخص معلولیت، بعد آموزش: دو شاخص سالهای تحصیل و حضور در مدرسه و بعد استاندارد زندگی: شش شاخص سوخت پختوپز، بهداشت، آب آشامیدنی، برق، مسکن و داراییها است. بهمنظور تحلیل سیاستهای پیشنهادشده و اجراشده برای استان ایلام نیز، سیاستهای مستخرج شامل پنج نوع توسعه زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی، پشتیبان سکونت، پشتیبان فعالیت، عدالت اجتماعی و محیطزیست هستند.
بهطورکلی دو نوع ارزیابی در این پژوهش صورت گرفته است. ارزیابی و سنجش فقر چندبعدی در سالهای ۱۳۶۵، ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ که نتایج آن بیشترین میزان فقر در استان ایلام در دوره ابتدایی سنجش و کاهش آن در تمامی ادوار را نشان میدهد. در استان ایلام بعد استاندارد زندگی در تمامی دورههای بررسیشده بیشترین میزان فقر و بهجز دوره ابتدایی در بقیه ادوار بعد آموزش، کمترین میزان فقر را دارد. در شهرستانهای استان ایلام در سال ۱۳۹۰، شهرستان ایلام با امتیاز نهایی ۴.۹۱ کمترین میزان فقر چندبعدی و شهرستان شیروان و چرداول نیز با امتیاز نهایی ۹.۴۳ بیشترین میزان فقر چندبعدی را به خود اختصاص داده است. ارزیابی و تحلیل سیاستهای فضایی که در مقیاس شهرستانهای استان ایلام از روش ترکیبی و طی دورههای ۱۳۶۵-۱۳۵۵، ۱۳۷۵-۱۳۶۵، ۱۳۸۰-۱۳۷۵، ۱۳۸۰-۱۳۸۵ صورت گرفته است نشان از آن دارد که بهطورکلی شاهد بهبود وضعیت استان هستیم و در طی دوره پایانی موردبررسی شهرستان ایلام با امتیاز نهایی ۱۶.۲۵ بیشترین توسعه و شهرستان شیروان و چرداول کمترین امتیاز را دارد.
در گام آخر پژوهش و با توجه به ارزیابی و تحلیلهای صورت گرفته به تعیین و تحلیل اثرگذاری بازنماییهای فضایی (اندیشهورزیها و سیاستگذاریهای فضایی) بر فقر چندبعدی پرداختهشده تا مشخص شود سیاستها چه تأثیری بر کاهش فقر چندبعدی گذاشتهاند. به این منظور از روش ترکیبی و پس از نرمال، استاندارد و همجهت کردن دادهها، در سطح شهرستان، با استفاده از نرمافزار SPSS، ارتباط میان انواع سیاستها با ابعاد فقر چندبعدی با استفاده از رگرسیون گیری دوبهدویی موردبررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج بهدستآمده از فقر چندبعدی سال ۱۳۹۰ و سیاستهای پیشنهادشده و اجراشده در دوره ۱۳۸۵-۱۳۸۰ میتوان گفت اینطور به نظر میرسد که توسعه زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی و عدالت اجتماعی بیشترین تأثیر را در کاهش فقر داشتهاند. پیشنهاد این پژوهش با توجه به مدل و نتایج حاصلشده و وضعیت استان در فقر چندبعدی، استفاده از سیاستهایی است که کاهش فقر در بعد استاندارد زندگی را همراه داشته باشند و به ترتیب اولویت عبارتاند از: سیاستهای توسعه زیرساخت عدالت اجتماعی، سیاستهای توسعه زیرساخت سکونت، سیاستهای توسعه زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی و سیاستهای توسعه زیرساخت پشتیبان فعالیت. در این پژوهش برای هر یک از شهرستانها نیز راهنمای سیاستگذاری در راستای کاهش فقر چندبعدی ترسیمشده است.
- آقامحمدی، بنیامین. ۱۳۹۸٫ «فقر چندبعدی و اثرگذاری بازنماییهای فضایی (اندیشهورزیها و سیاستگذاریهای فضایی)؛ تحلیل اسناد توسعه فضایی استان ایلام». استاد راهنما: سحر ندائی طوسی. دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده معماری و شهرسازی.