اثر یکسان‌سازی نرخ ارز بر فقر در ایران با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل‌محاسبه


یکی از مهم‌ترین عوامل نوسانات اقتصادی، تغییرات شوک‌گونه نرخ ارز است. نوسانات اقتصادی قادرند تخصیص منابع در راستای توسعه را دچار به‌هم‌ریختگی و آشوب نموده و منجر به ناموزونی در رشد بخش‌های اقتصادی و تغییرات رفاهی خانوار گردند. مطالعه حاضر با هدف پاسخگویی به این پرسش اصلی که آیا اجرای سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز باعث افزایش فقر (افزایش خط فقر و شاخص‌های فقر) خواهد شد؟ تدوین شده است. بدین منظور در چارچوب یک مدل تعادل عمومی قابل‌محاسبه (CGE) بر مبنای ماتریس حسابداری اجتماعی سال ۱۳۹۰، تأثیر سیاست‌های ارزی را در قالب سناریوهای تعدیل شکاف نرخ ارز که به‌صورت افزایش ۲۵ درصدی و ۳۵ درصدی نرخ ارز تعریف شده‌اند، بر متغیرهای اساسی نظیر تولید، قیمت‌های نسبی و با تأکید بر موقعیت خانوارهای فقیر و تعیین واکنش خط فقر به‌صورت درون‌زا بررسی شده است.

نتایج حاصل از الگوسازی در سطح کلان نشان می‌دهد شاخص قیمت نسبی از منظر مصرف‌کننده و تولیدکننده، افزایش حدوداً ۲۱ درصد و ۳۰ درصد به ترتیب در سناریوهای اول و دوم در کنار رشد ۱.۸ درصد و ۲.۶ درصدی تولید به همراه خواهد داشت. در سطح بخشی نیز چنین نتایجی قابل‌رؤیت است. به‌طوری‌که بیشترین افزایش تولید به بخش معدن اختصاص دارد و در مقابل بخش هتل و رستوران حتی با کاهش تولید مواجه خواهد بود. بیشترین بار تورمی را نیز بخش‌های کشاورزی و صنایع وابسته به آن تجربه خواهند کرد. نتایج مربوط به موقعیت خانوارهای فقیر نشان می‌دهد افزایش نرخ ارز موجب کاهش درآمد حقیقی در هر دو گروه خانوارهای شهری و روستایی شده و از این منظر خانوارهای دهک‌های پایین درآمدی بیشتر متضرر خواهند شد. همچنین این سیاست خط فقر و شاخص‌های فقر گروه FGT (فقر سرشمار، شکاف فقر و شدت فقر) را در دو گروه خانوار شهری و روستایی بالا می‌برد به‌طوری‌که افزایش خط فقر و شاخص‌های فقر مربوط به خانوارهای شهری بیشتر از خانوارهای روستایی است.

  • رمضان‌زاده ولیس، گلروز. ۱۳۹۸٫ «اثر یکسان‌سازی نرخ ارز بر فقر در ایران با استفاده از مدل تعادل عمومی قابل‌محاسبه». استاد راهنما: سهیلا پروین. دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده اقتصاد.

پایان‌نامه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *