درباره فقر آموزشی

فقر آموزشی- مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه

گرچه همه ما برداشتی شهودی از مفهوم ” فقر آموزشی” داریم، آن چنان که وقتی از این مفهوم سخن به میان می آید بیش یا کم می‌دانیم که چیست، با این رو  بهتر است در آغاز بحث، منظورمان از این مفهوم را روشن‌تر کنیم. برخی اندیشه‌وران گستره آموزش، فقر آموزشی را اینگونه تعریف کرده‌اند: “شرایطی که در آن، حق دسترسی کودکان به آموزش، محدود می‌شود و بچه‌ها از فرصت‌های یادگیری‌ای محروم می‌شوند که برای پرورش مهارت‌های بایسته برای زندگی در جامعه دگرگون شونده کنونی به آنها نیازمندند.” از فقر آموزشی، تعریف های دیگری هم شده است برای نمونه: “محروم کردن بچه‌ها و بزرگترها از فرصت دانستن(to know)، بودن(to be)، با همدیگر زندگی کردن(to live together)، و انجام دادن و تجربه کردن(to do)”. تعریف‌هایی از این دست، به ما یادآور می‌شوند که فقر آموزشی، تنها در نبود یا کمبود ابزار و امکانات اولیه آموزش (امکانات سخت افزاری) خلاصه نمی‌شود و آموزشی که جلوی پرورش قوه خیال و اندیشه‌ورزی و آشنایی با سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر انتقادی) و اختلاف‌های فرهنگی و اجتماعی و … را می‌گیرد نیز آموزشی فقیر به شمار می‌آید.

  از تعریف فقر آموزشی که بگذریم- که البته جای درنگ بیشتر و فراوان دارد و برای به درازا نکشیدن بحث از آن می گذریم-  به نظر می‌رسد که در بحث از فقر آموزشی و نسبت آن با شرایط آموزشی ما در ایران کنونی، ۴ پرسش عمده را می‌توان مطرح کرد: ۱. آیا ما با فقر آموزشی در کشور روبرو هستیم؟ ؛ ۲.اگر پاسخ به پرسش نخست مثبت است ریشه‌های آن چیست؟ ؛ ۳. راهکار برون رفت و بهبود اوضاع چیست؟؛ ۴. و این پرسش مهم که اصولا اوضاع بهتر، چه وضعی است و چه ویژگی‌هایی دارد؟

 پاسخ نگارنده به پرسش نخست، مثبت است. برای اثبات درستی پاسخ خود به چند گواه و قرینه تاییدی اشاره می‌کنم. در جامعه ما دانش آموختگان زیادی با مدرک‌های بالای دانشگاهی وجود دارند اما زبان انگلیسی، که زبان توسعه است، را بلد نیستند. کسی که در رشته ای خاص، دکترا می‌گیرد در واقع در آن رشته یک اندیشمند و پژوهشگر به شمار می‌آید و روشن است که باید به ابزار بایسته اندیشه‌وری و پژوهشگری در روزگار نوین، از آن میان زبان انگلیسی، مجهز باشد. اما شوربختانه کم نیستند کسانی که در دانشگاه‌های گوناگون و اغلب کم کیفیت ما، دکترا گرفته‌اند اما از فهم یک گفت‌وگوی ساده به زبان انگیسی یا یک بند از متنی به زبان انگلیسی حتی در رشته تخصصی خودشان، ناتوان هستند. گواه دیگر، آمار بالای بازماندگان از آموزش است. مرکز پژوهش‌های مجلس در ارزیابی خود از لایحه بودجه ۹۹، شمار بازماندگان از تحصیل و ترک تحصیلی را روی هم رفته نزدیک به ۹۳۴ هزار تن اعلام کرده است. از سویی هم اکنون پیرامون ۹ میلیون بی سواد مطلق و ۱۰ میلیون کم سواد( زیر متوسطه نخست) در کشور داریم. این آمارها، بی گمان نشانی بر فقیر بودن آموزش اند. گواه دیگر وضعی است که در آزمون های جهانی تیمز و پرلز داریم. تیمز آزمونی است که هر ۴ سال یک بار،از بچه‌های پایه های چهارم و هشتم در درس‌های ریاضی و علوم گرفته می‌شود. در تیمز سال ۲۰۱۵، ایران در درس علوم در پایه چهارم و از میان ۴۷ کشور، ۴۳ ام، در درس ریاضی، از ۴۹ کشور ۴۲ ام، در پایه هشتم در درس علوم از ۳۹ کشور ۲۷ م، و در درس ریاضی از ۳۹ کشور ۲۹ م شده است. در آزمون پرلز هم که سواد خواندن بچه‌های پایه چهارم را ارزیابی می‌کند و هر ۴ سال یک بار برگزار می‌شود اوضاع همین گونه است. در آزمون سال ۲۰۱۶، ایران از میان ۵۰ کشور شرکت کننده، رتبه ۴۵ ام را به دست آورده است. فقر آموزشی البته خود را به روش‌های دیگر هم نشان می‌دهد. چندی پیش، یکی از مجریان صدا و سیما در برنامه‌ای تلویزیونی جمله‌ای با این مفهوم گفت که هر کس با ارزش‌های حاکم بر سیاست کشور، موافق نیست بهتر است از ایران برود. این سخن، نشانه‌ای بر فقر اندیشگی و آموزشی گسترده‌ای است که در مهم‌ترین نهاد رسمی رسانه‌ای کشور در جریان است. فقر آموزشی را البته می‌توان در فرهنگ رانندگی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ نظامی‌گری و … نیز پی گرفت و نشان داد.

 اما درباره پرسش دوم، که به گمانم مهم‌ترین پرسش است، می‌توانم به سه سازه بنیادی اشاره کنم: ۱. سایه سنگین سیاست و ایدئولوژی بر آموزش؛ ۲. نفت ؛ ۳. خصوصی سازی آموزش. هنگامی که ایدئولوژی بر آموزش، چیرگی بی کم و کاست پیدا می‌کند نخستین ویژگی یک آموزش زنده، یعنی سنجشگرانه اندیشی و پرسشگری از بین می رود. این وضعیتی است که ما در آموزش و پرورش خود با آن روبرو هستیم. آموزش ما ایدئولوژیک و القایی است و جلوی رشد تفکر نقاد را می‌گیرد. چه آموزگار و چه دانش‌آموز، باید درستی گزاره‌های کتاب‌های درسی را بپذیرند. به‌ویژه در درس‌های علوم انسانی، این وضعیت بیشتر خود را نشان می‌دهد. بارها از زبان دبیران درس تاریخ شنیده‌ام که می‌گویند باید چیزهایی را درس بدهیم که درستی آن‌ها را قبول نداریم. با گسترش ابزارهای اطلاعاتی- که کنترل کامل آن‌ها از توان حکومت‌ها بیرون است- دانش آموزان، از آگاهی‌هایی برخوردارند که با آنچه در کتاب‌های درسی می‌خوانند و در کلاس می‌شنوند فرق دارند. پیامد این تفاوت، بی اعتباری روزافزون آموزش رسمی، و کم یا بی‌توجهی دانش آموزان به آموزه‌های مدرسه است. در نوشتن یک کتاب درسی، سفارش آموزش شناسانه این است که گروه‌های اقلیت اجتماعی، و گروه‌های قومی در نظر گرفته شوند؛ مطالب عینی درباره موضوع‌های بحث‌انگیز و نظرهای گوناگون رایج در جامعه بازتاب یابند؛ کتاب‌های به دور از سوگیری های جنسیتی نوشته شوند؛ و برخی دیگر از ویژگی‌ها که شوربختانه کتاب‌های درسی مدرسه‌های ما، چندان از آنها بهره‌مند نیستند. کتاب های درسی ناکارشناسانه، فرادستان آموزشی نامتخصص، سپهر بسته کلاس و مدرسه، و آموزگارانی که ملزم به القای گردآیه‌ای از گزاره ها هستند، همه و همه دست به دست هم می‌دهند و فضای آموزش را از گیرایی و پویایی دور می‌کنند و دانش آموز و آموزگار را از مدرسه بیزار. پیامد سرراست این وضعیت، فقر آموزشی است. اما نفت هم در هر چه فقیر کردن آموزش موثر است. وجود نفت ما را از توجه جدی به سرمایه انسانی و رشد و پرورش آن، بی نیاز می‌کند. نفت، پول هنگفتی به دست فرمانروایان می‌دهد که با آن می‌توانند حکومت کنند و نیاز چندانی به وجود شهروندان توانمند نداشته باشند. شهروند شایسته و توانمند، البته پرسشگر هم هست که می‌تواند با پرسش‌ها و نقادی‌های خودش، مزاحم حکومت بی دردسر قدرت به دستان باشد. بنابراین وجود نفت، توجه جدی به نهادهای پرورش‌دهنده نیروهای انسانی را ضعیف می‌کند و در نهایت به فقر آموزشی، دامن می‌زند. سومین علت فقر آموزشی در کشور ما، گسترش اندیشه‌های خصوصی‌سازی است. هواداران خصوصی‌سازی آموزش و پرورش، دانسته یا ناداسته، در خدمت قدرت به دستانی هستند که علاقه‌ای به صرف هزینه برای آموزش همگانی ندارند و مایلند پول نفت را در جاهایی خرج کنند که خود بهتر می‌دانند. خصوصی‌سازی آموزش، البته با کمی‌سازی آموزش نیز همبسته است و آموزش را هر چه بیشتر به سوی نمره، آزمون و تست سوق می‌دهد. ناگفته پیداست که تست زدن، آشنایی با شیوه‌های تست زنی و آماده شدن برای آزمون‌های چند گزینه ای، فقر آموزشی است.

اما پرسش های دیگر، از راهکارها برای رسیدن به وضع بهتر و اصولا چیستی آموزش بهتر می‌پرسند. ای آی(EI)، آموزش جهانی که متشکل از نهادهای مدنی آموزگاران از سراسر جهان است به همراه ۱۵ سازمان مدنی پیشرو و فعا ل دیگر در زمینه آموزش، چند سال پیش، شاخص‌های تعریف کننده یک آموزش کیفی و پویا را اعلام کردند. آنان در متن خود آوردند: “آموزش و پرورش کیفی، شناخت سنجشگرانه را در اختیار مردم می‌گذارد و به آن‌ها توانمندی‌ها و مهارت‌هایی می‌دهد که برای ارزیابی، مفهوم سازی و حل مساله‌ها- که در سطحی محلی و جهانی رخ می‌دهند- مورد نیاز است … برای آموزش و پرورش، حیاتی است که دگرگون کننده، همساز با عدالت اجتماعی و عدالت محیط زیستی، دموکراتیزه کننده ساختارهای قدرت، پشتیبان برابری و یکسان نگری، و پاس دارند حقوق بشر و آزادی های بنیادین باشد… آفرینشگری، کنج کاوی، سنجشگرانه اندیشی، جامعه اندیشی، همبستگی، همیاری، خویشتن داری، ….از ویژگی های یک آموزش کیفی هستند.” در پرانتز بگویم که هدف آموزش و پرورش، آموزش شغل نیست. آموزش و پرورش می‌خواهد انسان فرهیخته و شهروند شایسته پرورش دهد نه کارگر خوب و شایسته. بنابراین اگر هدف، بهبود آموزش و پرورش است جهت بهسازی، همچون جهت آموزش و پرورش در بیشتر کشورهای کمونیستی، نباید به سوی کارگرپروری باشد.

 باری، با توجه به آنچه گفته شد پرپیداست که به هیچ رو، با وضعیت خوب و امیدبخشی روبرو نیستیم. تا ریشه‌های فقر آموزشی هست فقر آموزشی هم هست. نخستین راهکار مبارزه با فقر آموزشی، تلاش برای فهم مساله و ریشه های آن است، پس گفت‌وگو و اندیشه‌ورزی درباره فقر آموزشی، نخستین کاری است که باید انجام گیرد. پس از فهم مساله و ریشه یابی آن، تقویت جامعه مدنی است که می تواند کارگر بیفتد. جامعه مدنی باید به جد خواستار آموزش پویا و کیفی باشد و در این راستا، از هیچ کوششی دریغ نورزد. ناگفته پیداست جامعه مدنی‌ای می‌تواند با فقر آموزشی مبارزه کند که خودش از فقر آموزشی در رنج نباشد. تاکید بر مسئولیت‌های شخصی هم می‌تواند راهکاری باشد که آموزشی بهتر در اختیار دانش آموزان قرار گیرد. آموزگار نباید خود را مامور معذور بداند. به گفته هنری ژیرو، آموزش‌شناس نامور آمریکایی، آموزگار مسئول روایت‌هایی است که در کلاس درس می‌آفریند. به هر رو، راهی دراز پیش روی ماست. باید اندیشید، کاوید، کوشید و امیدوار بود که آموزش ایران، به جایگاهی برسد که شایسته آن است.

 

نویسنده: مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی، ۷ بهمن ۹۸

فقر و نابرابریمقالات و یادداشت ها

آموزش و پرورشفقرفقر آموزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *